بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

ولادت پرشکوه فاطمه(علیهاالسلام)‏

ولادت پرشکوه فاطمه(علیهاالسلام)‏

 

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در سال پنجم بعثت، که سال ولادت فرزندش بود؛ در سخت‎ترین شرائط و حالات به سر مى‏برد.

اسلام منزوى بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیداً تحت فشار .

محیط مکه بر اثر شرک و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگ‎هاى قبایل عرب و حاکمیت زور و بینوایى توده‏هاى مردم، تیره و تار بود.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آینده مى‏اندیشید، آینده‏اى درخشان از پشت این ابرهاى سیاه و ظلمانى، آینده‏اى که با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسیار دوردست و شاید غیر ممکن بود.

در همین سال حادثه بزرگى در زندگى پیامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملکوت آسمان‎ها به معراج رفت، و به مصداق «لنریه من آیاتنا الکبرى» آیات عظیم پروردگار در پهنه بلند آسمان را با چشم خود دید، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذیرش رسالتى سنگین‎‏تر، توأم با امید بیشتر .

در روایتى از اهل سنت و شیعه - که هر دو بر آن تأکید دارند - مى‏خوانیم: پیامبر(صلی الله علیه و آله) در شب معراج از بهشت عبور مى‏کرد، جبرئیل از میوه درخت طوبى به آن حضرت داد، و هنگامى که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به زمین بازگشت نطفه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از آن میوه بهشتى منعقد شد.

لذا در حدیث مى‏خوانیم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را بسیار مى‏بوسید، روزى همسرش عایشه بر این کار خرده گرفت، که چرا این همه دخترت را مى‏بوسى؟!

این مولود بزرگ از عصاره پاک میوه‏هاى بهشتى و از پدرى همچون پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و مادر ایثارگر و فداکارى همچون «خدیجه» در روز بیستم جمادى الثانى گام به دنیا نهاد، و طعن و سرزنش‎هاى مخالفین که پیامبر را بدون «نسل جانشین» مى‏پنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «کوثر» فاطمه زهرا چشمه جوشان براى ادامه دودمان پیامبر و ائمه هدى و خیر کثیر در طول قرون و اعصار، تا روز قیامت شد.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جواب فرمود:

«من هر زمان فاطمه را مى‏بوسم، بوى بهشت را از او استشمام مى‏کنم.»

و به این ترتیب این مولود بزرگ از عصاره پاک میوه‏هاى بهشتى و از پدرى همچون پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و مادر ایثارگر و فداکارى همچون «خدیجه» در روز بیستم جمادى الثانى گام به دنیا نهاد، و طعن و سرزنش‎هاى مخالفین که پیامبر را بدون «نسل جانشین» مى‏پنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «کوثر» فاطمه زهرا چشمه جوشان براى ادامه دودمان پیامبر و ائمه هدى و خیر کثیر در طول قرون و اعصار، تا روز قیامت شد.

این بانوى بهشتى نام‎هایی داشت که هر کدام از دیگرى پر معنى‏تر بود: 1- فاطمه، 2- صدیقه، 3- طاهره، 4- مبارکه، 5- زکیه، 6- راضیه، 7- مرضیه، 8- محدثه، 9- زهرا و هر یک بیانگر اوصاف و برکات وجود پربرکت او است.

همین بس که در نام معروفش «فاطمه» بزرگترین بشارت براى پیروان مکتبش نهفته است، چرا که «فاطمه» از ماده «فطم» به معنى جدا شدن، یا باز گرفتن از شیر است، و طبق حدیثى که از پیامبر گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله)‏ روایت شده به امیر مؤمنان على(علیه السلام)‏ فرمود:

«مى دانى چرا دخترم، فاطمه نامیده شد؟

عرض کرد: بفرمائید.

فرمود: براى آن که او و شیعیان و پیروان مکتبش از آتش دوزخ باز گرفته شده‏اند!»

از میان نام‎هاى او نام «زهرا» نیز درخشندگى و فروغ خاصى دارد، از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: چرا فاطمه را «زهرا» مى‏نامند؟

فرمود: «زیرا زهرا به معنى درخشنده است و فاطمه چنان بود که چون در محراب عبادت مى‏ایستاد، نور او براى اهل آسمان‎ها پرتو افکن مى‏شد، همانگونه که نور ستارگان براى اهل زمین [پرتو افکن است‏]، لذا زهرا نام نهاده شد.»

هنگامى که خدیجه زنى با شخصیت و معروف به بزرگى بود، با پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) ‏ ازدواج کرد زنان مکه با او قطع رابطه کردند، و گفتند: او با جوان تهی‎دست و یتیمى ازدواج کرده و شخصیت خود را پائین آورده است!

این وضع همچنان ادامه یافت تا این که خدیجه باردار شد و جنینش کسى جز فاطمه زهرا نبود.

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا ولاتحزنوا»؛ کسانى که بگویند پروردگار ما الله است، فرشتگان بر آن‏ها نازل مى‏شوند و مى‏گویند نترسید و اندوهى به خود راه ندهید.»

به هنگام وضع حمل به سراغ زنان قریش فرستاد و از آن‏ها خواست که در این ساعات حساس و پردرد و رنج به یارى او بیایند و تنهایش نگذارند، اما او با این پاسخ سرد و دردآلود روبرو شد که:

«تو سخن ما را گوش نکردى، با یتیم ابوطالب که مالى نداشت ازدواج نمودى، ما نیز به کمک تو نخواهیم شتافت!»

خدیجه با ایمان، از این پیام زشت و بى معنى سخت غمگین شد، اما در اعماق دلش نور امیدى درخشید که خدایش او را در این حال تنها نخواهد گذاشت.

لحظات سخت و بحرانى وضع حمل آغاز شد، او در محیط خانه تنها بود، و زنى که او را کمک کند وجود نداشت، قلب او فشرده‏تر مى‏شد، و امواج خروشان بى مهری‎هاى مردم روح پاکش را آزار مى‏داد.

ناگهان برقى در افق روحش درخشید، چشم بگشود و چهار زن را نزد خود دید، سخت نگران شد. یکى از آن چهار زن صدا زد:

نترس و غمگین مباش. پروردگار مهربانت ما را به یارى تو فرستاده است ما خواهران توایم.

من ساره‏ام!

و این یک آسیه همسر فرعون است که از دوستان تو در بهشت خواهد بود.

آن دیگری مریم دختر عمران، و این چهارمى را که مى‏بینى دختر موسى بن عمران، کلثوم است!

ما آمده‏ایم که در این ساعت یار و یاور تو باشیم.

و نزد او ماندند تا فاطمه بانوى اسلام دیده به جهان گشود.

آرى به مصداق: ‏

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا ولاتحزنوا»؛ کسانى که بگویند پروردگار ما الله است، فرشتگان بر آن‏ها نازل مى‏شوند و مى‏گویند نترسید و اندوهى به خود راه ندهید.»

در اینجا نیز علاوه بر فرشتگان، ارواح زنان با شخصیت جهان به یارى خدیجه با ایمان و پر استقامت شتافتند.

تولد این مولود خجسته آنچنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) را خشنود کرد که زبان به مدح و ثناى پروردگار گشود، و زبان بدخواهان که او را ابتر مى‏خواندند، براى همیشه کوتاه شد.

خداوند مژده این مولود پربرکت را در سوره کوثر به پیامبرش داد و فرمود:

انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر، ان شانئک هو الابتر»؛ ما سرچشمه جوشان خیر کثیر را به تو بخشیدیم، اکنون که چنین است، براى پروردگارت نماز بجاى آور و تکبیر گو! مسلماً دشمن تو، ابتر است!

 

برگرفته از کتاب برترین بانوى جهان فاطمه زهرا(علیهاالسلام)، آیة الله مکارم شیرازى .

تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، ویرایش هدهدی .

امام زمان در لباس پاسبان

امام زمان در لباس پاسبان!

امام زمان

علامه طباطبایى تعریف می‌کند ایامى که در تبریز به سر مى‏بردم روزی از طرف مرحوم زنوزى قاصدى آمد و مرا احضار کرد، چون خدمت ایشان رسیدم فرمود: ماجرایى پیش آمده که در آن مبهوتم. چند روز در منزل کار بنایى داشتیم. بنا با شاگردانش مشغول کار بودند، کارهاى دقیق شاگرد توجهم را جلب کرد، مى‏دیدم کارهایش را بخوبى انجام مى‏دهد و وقت تلف نمى‏کند. ظهر که استادش براى صرف ناهار به منزل مى‏رفت در همان محل کار مى‏ماند و ابتدا تجدید وضو مى‏کرد و نمازش را در اول وقت مى‏خواند سپس دستمال کوچک خویش را باز مى‏نمود و غذاى ساده‏اى را که با خود آورده بود مى‏خورد و بلند مى‏شد و مقدمات کار را فراهم مى‏کرد تا استادش برسد ووقتى استاد مى‏آمد با تلاش زیادى همراه وى کار را ادامه مى‏داد.

علامه طباطبایی

در یکى از روزها بنا به وى گفت‏ برو از همسایه نردبانى بگیر و بیاور. جوان رفت ولى برخلاف انتظار دیر آمد و لذا هنگام عصر که استادش به خانه رفت، نزد وى رفته و ضمن احوالپرسى از او پرسیدم درآوردن نردبان انتظار نبود که تاخیر نمایى، چرا دیر کردى؟ جوان کارگر لبخندى زد و گفت: دلیل دیر آمدنم تنگى کوچه بود و اگر مواظبت نمى‏کردم ممکن بود دیوارهاى مردم بر اثر برخورد نردبان خراش بردارد!

آقاى زنوزى ادامه دادند: از پاسخ قانع کننده این جوان بیش از پیش متعجب شدم از او پرسیدم: آیا مى‏شود امام زمان، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، را دید؟ بلافاصله با حالتى کاملا عادى گفت: بلى اتفاقا این هفته به تبریز تشریف آورده بودند. پرسیدم لباس امام چگونه بود؟ پاسخ داد: به لباس پاسبانى بودند!

مشکل مرحوم زنوزى که سبب حیرت او شده بود همین نکته بود و از این جهت علامه طباطبایى را خواسته بود تا از او بپرسد چگونه مى‏شود امام زمان به لباس پاسبانى باشند؟ علامه پاسخ مى‏دهد: همه عالم از آن حضرت مهدى، علیه‏السلام، است و لذا براى آن حضرت مکان و یا لباس و شبیه اینگونه مسائل مشکلى ایجاد نمى‏کند.

محمد هادى فقیهى که این داستان را از زبان علامه شنیده است مى‏گوید: از معظم‏له درباره صحت این داستان نظرخواهى کردم ایشان فرمودند: قرائن به گونه‏اى است که قضیه حقیقت داشته و او از جوانانى بود که امام زمان، علیه‏السلام، را مى‏دیده است. سپس علامه طباطبایى افزود: با توجه به اینکه نشانى آن جوان را داشتم به سراغش رفتم ولى متاسفانه موفق به یافتنش نشدم.

 

غلامرضا گلى زواره، جرعه‏هاى جانبخش، ص‏278

تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه – حسین عسگری

ذکری که مجرب است

ذکری که مجرب است

یا حی و یا قیوم

از شاگردان استاد علامه حسن زاده آملی نقل است که ایشان همیشه چند دقیقه قبل از شروع درس در محل تشکیل کلاس (مسجد حضرت معصومه علیهاالسلام) حاضر مى‎شدند - که این خود درس نظم و احترام به درس و بحث بود - ما عده‎اى بودیم که از این فرصت طلایى حداکثر استفاده را مى‎کردیم، گرد شمس وجود معظم له حلقه مى‎زدیم و از انفاس ‍ قدسیه و حرکات و حتى سکنات حضرت استاد (دام عزه ) درس مى‎گرفتیم .

روزى یکى از یاران درس، مصرانه و عاجزانه از حضرت استاد تقاضا کردند که:

«حضرت آقا عنایتى بفرمایید، ذکرى - دعایی، چیزى بفرمایید، بلکه از این گرفتارى روحى نجات پیدا کنم، خیلى گرفته و در قبض هستم.»

حضرت استاد(دام عزه) که تا آن لحظه سر به زیر انداخته بودند و در سکوتى پر معنى و مراقبه‎اى ملکوتى به سر مى‎بردند، سر را بلند کرده و فرمود: آقا جان! من هم گرفتارم، من هم از شما بدترم !

سپس چند لحظه‎اى درنگ فرمودند و ادامه دادند: دو مطلب به شما عرض ‍ مى‎کنم، یقینا اثر دارد به شرط این که، اقلا یک اربعین(چهل روز) بر آن مداومت داشته باشید.

2- سوره غنى «واقعه» را بخوانید، تا غنى در علم و بعد در چیزهاى دیگرى شوید؛ چون روایت شده است .

 

برگرفته از کتاب پندهاى حکیمانه، ج ۳، علامه حسن حسن زاده آملى .

تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی.

1- ذکر شریف «یا حى یا قیوم یا من لا اله الا انت» که گفته‎اند، کثرت در آن سبب حیات و زیادت عقل مى‎شود و مجرب هم است!

افشای ماهیت وهابیت

 افشای ماهیت وهابیت در گفت و گو با عصام العماد (وهابی ای که به مذهب تشیع گرویده است
 
دکتر عصام العماد، شیعه‌شناس، متخصص در علم رجال و حدیث و تاریخ، مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های مذاهب عربستان سعودی است. وی که خود زمانی پیرو وهابیت بوده و به مذهب تشیع گرویده است، در گفت‌وگوی تفصیلی به تشریح شکل‌گیری فرقه وهابیت و افشای ماهیت آن پرداخته است.
 
عصام العماد (وهابی ای که به مذهب تشیع گرویده استوی با بیان این که مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است، گفت که نگاه فرقه وهابیت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوری که در دنیا صورت می‌گیرد ناشی از این تفکر است.

العماد، بزرگ‌ترین مشکل دنیای اسلام را حرکت وهابیت دانست و با بیان این که وهابیون به مقوله‌ای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند، پیشنهاد داد که علمای شیعه و سنی در مقابل صدور فتاوی تکفیری وهابیون بیانیه‌ای مشترک صادر کنند.

وی با اشاره به این که فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است، آن را در راستای متوقف کردن حرکت حزب‌الله لبنان و اخوان المسلمین دانست.

دکتر عصام العماد که یمنی‌الاصل و 39 ساله است و تحصیلات خود را در دانشگاه‌های عربستان گذرانده و روزی خود در زمره پیروان وهابیت بوده و امروز به عنوان یک شیعه‌شناس در ایران به تدریس و تالیف مشغول است، در گفت‌وگویی تفصیلی با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: صدور فتوای تکفیری 38 نفر از علمای وهابی عربستان چیز غریب و جدیدی نیست؛ چرا که وقتی ما به تاریخ وهابیت از بدو تأسیس آن نگاه می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم که وهابیت در بستر تکفیر به وجود آمده و بر طبق آن رشد و حرکت کرده است.

وی گفت: گمان نمی‌کنم هیچ مذهبی همانند وهابیت در فضای تکفیری تبلور یافته باشد و متاسفانه این‌گونه تندروی آنان ناشی از جهل به معنی تکفیر و خصوصیات آن است.
ادامه مطلب ...

شهادت حضرت زهرا علیها سلام

شهادت جان سوز افتخار هستی نمونه ی عالم  

 

 حضرت زهرا علیها سلام بر امام زمان پدر همه مهر  

 

و  همه لطف مهدی صاحب الزمان روحی فداء و 

 

 عموم   شیعیان جهان تسلیت باد . 

  

Www.Emadi.Xm.coM  

  سایت اطلاع رسانی مکتب اهل بیت ... هل اتا  

 

 

 

در آستان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ...

سلام بر تو ای دخت پیامبر! سلام بر تو ای همسر ولی خدا! سلام بر تو ای مادر حسن و حسین که سرور جوانان بهشتی اند!

درود بر تو ای بانوی شهیده ی صدیقه! درود بر تو ای  حوریه ی انسیه! درود بر تو ای ستم دیده! درود بر تو، و گل باران باد پیکر پاکت!

... زهرا گفتن، خود مناجات است، عشق ورزیدن به تو، خودعالمی است! اندیشیدن به تو، خود مائده ای آسمانی برای روح و جان است!

همه ی بزرگان و اندیشمندان از مدح و ثنای تو بازمانده اند... پس من چگونه می توانم در وصف توای فاطمه اطهر، قلم بفرسایم...؟

این چند سطر،تنها بخشی از عشق و اخلاص ناچیز من، به آستان پاک  تو می باشد ! هر که باشم، هر آن چه داشته یا نداشته باشم، دست کم این حق را از آن خود می دانم که درد دلی کوتاه با مادرم داشته باشم...

در کوچه پس کوچه های مدینه و مکه، به دنبال رد پای ظریف و لطیف و زجر دیده ات می گشتم، در حالی که رایحه ی مسحورکننده عطر حرم مطهر پدر بزرگوارت، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه وآله ، و نیز عطرغربت کشیده ی  پراکنده در فضای اطراف آرامگاه ویران شده ی پسرت حسن مجتبی علیه السلام و نیز عطر نخل های سرسبز و آراسته ای که در کنار حرم مطهر اولین مظلوم عالم، همسر گرانقدرت، علی مرتضی علیه السلام و سرانجام عطر آن رایحه ی قدسی و سماوی قبله گاه عالم، آن کعبه دلنشینی که ذرات عشق و عطوفت و رحمت و آمرزش و مغفرت را به هر سو ساطع می کند، عطر خانه خدا به مشامم می رسید ... و من با خود زمزمه میکردم: مادرم! کجایی...؟ مادرم از کدامین سو، عطرجامه ی سیاهت به مشام جانم خواهد رسید  تا روح دردمندم را تسکین دهد ؟ آه که در هیج کجای آن وادی مقدس، نشانی از تو،به جای نگذاشته اند.  اما همه جا، نشان از سرسپردگی تو به پدر و شوی و فرزندانت دارد! همه جا نشان از حضور لطیف و مهربان تو در خود دارد! چه در بارگاه مطهر و مقدس پدر بزرگوارت، محمد مصطفی(صلوات الله علیه وآله) و چه درکنار محراب مهر و موم شده و نیمه ویرانت در مدینه، ای مادرغریبم.

در آن روز واپسین، اخلاص و بندگی خود را به نسیم داغ مدینه سپردم، تا پیام ناچیزم را به دست تو برساند: آمدم به سویت! نیافتمت. رفتم، همچنان که ندیده بودمت ... فقط احساست کردم ...

هنگامی که قبله گاه عالم، کعبه ی مکرمه را با دیده ی گریان نگریستم، و چشمی مشتاق بر آن دوختم، به عشق و مهربانی پروردگار عالم پی بردم و دانستم که بنده ی خوار و کوچک چه ذات جلیل و مقدس و عظیم الشانی هستم! چه قدر ناچیزم ... آن گاه، نام مبارک  رسول خدا را بر زبان راندم و دقایقی بعد در کناررکن یمانی، زادگاه امیر مومنان قرار گرفتم. آری به یاد تو نیز بودم، ای مادرم! زیرا چیزی در برابر دیدگانم قرار گرفت؛ آن پارچه مقدس و سیاه، آن پارچه ای که کعبه را با وقاری تمام و کمال  در بر گرفته است. مرا به یاد جامه ی باشکوهت  انداخت. آری، رایحه مقدس و سرمست کننده ای که در فضای مسجدالحرام در پرواز است، رایحه کعبه معظمه، عطر هرگز استشمام نکرده چادرت را به یادم انداخت...

آه، مادرم! اینک یافتمت!

با در آغوش کشیدن پارچه سیاه کعبه، گوئیا دست به دامان تو می زدم.

 مادرم! شفاعت مرا بر عهده گیر!

 مادرم! نکند سیاهی پارچه کعبه، به معنای اندوه و سوگ عمیق و پایان ناپذیری است که پروردگار عالم، همواره برای شهادت  تو به نمایش گذاشته است...؟

 همه فرشتگان در ماتم پر کشیدن تو به آسمان ، با دلی شکسته و تنی رنجور و قلبی آزرده به دور کعبه طواف می کنند؟ آرزو داشتم، اما کجاست آن سعادت! آرزو داشتم در رکاب پدرت، محمد مصطفی صلوات الله علیه  وآله و همسرت علی علیه السلام و پسرانت حسن و حسین علیهما السلام بجنگم! برای حسین عزیزم، در کربلا جان ناچیزم را تقدیم کنم!

 مادرم! به فرزند بزرگوارت حجت بن الحسن - ارواحنا فداه- سفارش مرا نیز بفرما ... باشد تا به عنوان کم ترین سربازش ، افتخار حضور و جان فشانی  در میدان رزم را برای او داشته باشم .

السلام علیک یا سیدة نساء العالمین ، من الاولین والاخرین

السلام علیک یا زوجة ولی الله و خیرالخلق بعد رسول الله

سید فرید محمدی 

http://www.shiayan.ir/