جستاری کوتاه در تحریف و انحراف آموزههای عرفانی
اشاره
گرایشهای عرفانی و ریشه آن یعنی خداجویی، خداپرستی و خدادوستی، امری فطری است. آنسان که در همه ادیان الهی و مکاتب توحیدی درگذر زمان و سپری شدن حادثهها، انحرافها و کجیهایی وارد شده و پوستین فریبای مدعیان و شیادانی چون سامریها بر چهره حقیقت ناب افتاده. مسیر معرفت و عرفان اسلامی نیز طی 14 قرن در فراز و نشیبهای گوناگونی قرار گرفته و از تیغ خون چکان شیادان زمانه در امان نمانده است. اگر چه همواره پیروان اسلام ناب در تبیین راستی و کجی، سر و ناسره، راه و بیراهه و حق و باطل، دار بر دوش تا پای جان، مصباح درخشان معرفت و عرفان اسلامی را برافروخته و روشن نگاه داشتهاند، اما در میان غوغا و هیاهوی شیادان همپیاله ساکنان ثروت و قدرت، برافراشتن بیرق حقیقت و معرفت کاری است که جز از فانیان درگاه حضرت عشق و شیدایان حریم کوثر و کتاب برنخواهد آمد. آنچه پیش روست، جستاری است کوتاه از روند تحریف و انحراف در آموزههای عرفانی از صدر خلقت آدم تا رسالت حضرت خاتم و از زمان پیشینیان تا عهد آخر الزمان که توسط استاد علامه محمدتقی مصباح یزدی ارایه شده است.
ادامه مطلب ...پیامبران، پس از دعوت به خداشناسى، مهم ترین اصلى که مردم را به آن متذکر مى ساختند؛ یادِ سراىِ «پس از مرگ» بوده است.
مژده و بیم، بهترین روش براى اجراى این امر مهم به کار مى رفته است؛ از این روى، پیامبران الهى براى تزکیه و سازندگى انسانها، نیکان را نوید به «پاداش» مى دادند و بدان را از «کیفر» مى ترساندند.
در این سلسله نوشتارها به منظور مؤثرتر بودن مژده ها و بیمهاى «حیات برزخى» نسبت به دیگر مباحث «جهان پس از مرگ» و به دلیل اینکه دوران آن به زودى فرا مى رسد، نخستین منزلگاه، گذرگاه آخرت و محل تصفیه گناهان است، بحث از آن را برگزیده و معنی و چگونگی برزخ و تجسم عمل را مورد بررسی قرار می دهد.
* * * * *
یاد مرگ و سراى پس از آن، بهترین موعظه، سازنده ترین اندرز و نیکوترین پند براى هر انسان است و غفلت از آن موجب مى شود که انسان به بیراهه رود و از حرکت در مسیر کمال بازماند.
در اخبار و روایات وارد شده از معصومان علیهم السلام به یاد سراى دیگر و پرهیز از غفلت بسیار توجه شده است؛ از جمله:
از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال شد: هوشیارترین مؤمنان کیانند؟
حضرت فرمود: «هوشیارترین مؤمنان کسانى هستند که بیشتر به یاد مرگ باشند و خود را براى آن آماده کنند».(1)
سؤال شد: پرهیزکارترین مردم کیست؟
حضرت فرمودند: «پرهیزکارترین مردم کسى است که قبر و عذابهاى آن را از یاد نبرد؛ زینتهاى دنیا او را نفریبد؛ سراى جاودان را بر این دنیاى گذران برگزیند؛ فردا را از عمر خویش نشمرد و خود را آماده مرگ کند».(2)
امام صادق علیه السلام فرمود: «یاد مرگ، خواهشها و هوسهاى نفسانى را مى میراند؛ ریشه هاى غفلت را قطع مى کند؛ دل را به نویدهاى الهى نیرو مى دهد؛ خوى بندگى را در نهاد انسان مى آفریند؛ نقش و نگارهاى دلباختگى به دنیا را به هم مى زند؛ شعله هاى حرص و طمع را فرو مى نشاند و دنیا را پست و کوچک مى گرداند».(3)
ادامه مطلب ...
علامه ذو الفنون آیت الله حسن زاده آملی درکتاب "در آسمان معرفت" می گوید:
« مرحوم حاجى نورى راجع به جزیره خضراء روایتى نقل کرده است یکى از فواید محضر شریف علامه شعرانى این است که ایشان باز حاشیه اى در اینجا دارند که ما آن حاشیه را در هزار و یک نکته آوردیم. ایشان مى فرمود که:
جزیره خضراء الان هم هست. از بلاد اندلس است. جزیره اى است خیلى سبز و خرم. نوعا جزیره ها خضراء هستند. ولى آن جزیره ویژگى خاصى دارد. مهدى فاطمى آن جا را پایتخت خودش قرار داد و محل حکومتش بود. بعد این مهدى فاطمى و جزیره خضراء، سر زبانها افتاد و دهان به دهان نقل شد، و بعضى از این جهال ناقل، مهدى فاطمى را تبدیل کردند به حضرت مهدى بقیه الله (عج ) و ایشان را در جزیره خضراء اسکان دادند. و جزیره خضراء را با مثلث برمودا ارتباط دادند. چه کارها کردند، چه چیزها دنباله این حرف آوردند و دیگران هم گرفتند این را در این کتاب و آن کتاب نوشتند.
راجع به این مثلث برمودا که خیلى حرفش هست، هم همین طور. متاسفانه آقایان فرمایشى را که مى شنوند اینها را مى آورند اسناد مى دهند به دین و آیین. به دین شریفى که یکپارچه برهان و عقل است: قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین(بقره/111) »
منبع:
حسن زاده آملی، حسن، در آسمان معرفت ، ص 161.
مردمى که به حج رفته بودند در سرزمین منا جمع بودند. امام صادق (ع) و گروهى از یاران، لحظهاى در نقطهاى نشستند و شروع به خوردن انگور کردند. سائلى پیدا شد و کمک خواست. امام مقدارى انگور برداشت که به سائل بدهد. سائل قبول نکرد و گفت: به من پول بدهید. امام گفت: خیر است، پولى ندارم. سائل مأیوس شد و رفت.
پس از چند قدم حرکت کردن پشیمان شد و گفت: همان انگور را بدهید. امام فرمود: خیر است و آن انگور را به او نداد.
طولى نکشید سائل دیگرى پیدا شد و کمک خواست. امام براى او هم یک خوشه انگور برداشت و داد. سائل انگور را گرفت و گفت: سپاس خداوند عالمیان را که به من روزى رساند. امام با شنیدن این جمله، امر کرد بایستد، سپس هر دو مشت را پر از انگور کرد و به او داد. سائل براى بار دوم خدا را شکر کرد.
امام باز هم به او گفت: بایست و نرو. سپس به یکى از کسانش که آنجا بود، رو کرد و فرمود: چقدر پول همراهت هست؟ او جست و جو کرد، در حدود بیست درهم داشت. به امر امام آن را به سائل داد. سائل براى سومین بار زبان به شکر پروردگار گشود و گفت: سپاس منحصراً براى خداست، خدایا منعِم تویى و شکر براى توست.
امام بعد از شنیدن این جمله، جامه خویش را از تن در آورد و به سائل داد. در اینجا سائل لحن خود را عوض کرد و جملهاى تشکرآمیز به خود امام گفت. امام بعد از آن دیگر چیزى به او نداد و او رفت.
یاران و اصحاب امام که در آنجا نشسته بودند، گفتند: ما چنین استنباط کردیم که اگر سائل همچنان به شکر و سپاس خداوند ادامه مىداد، باز هم امام به او کمک مىکرد، ولى چون لحن خود را تغییر داد و از خود امام تمجید و سپاسگزارى کرد، دیگر کمک ادامه نیافت.
داستان راستان، ج 1، ص 92
یکى از گرایشهاى فطرى انسان، بلکه بالاترین و عمیق ترین گرایش فطرى او، رسیدن به کمالات معنوى و اوج گرفتن روحش در فضاى ملکوت است. انسان فطرتاً گمشدهاى دارد که در پى آن است، گویى مىخواهد مانند پرندهاى در فضاى ملکوت اوج بگیرد و بالا رود. انسان مىخواهد به کمالات بیش ترى دست پیدا کند، به مقامات عالى ترى برسد، مىخواهد معرفتش بیش تر شود و گمشده اش را بیابد. گمشده انسان قرب به خدا است. به همین دلیل، همیشه در طول تاریخ، اقوام گوناگون به دنبال راههایى براى رسیدن به کمالات معنوى بودهاند و نام آن را هم عرفان گذاشته اند. این گرایش عرفانى در عمق فطرت همه انسانها وجود دارد، اما بالاترین مرتبه آن نزد انبیا و اولیاى خدا(علیهم السلام) ، به خصوص وجود مقدّس پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و پس از ایشان، ائمه اطهار(علیهم السلام) است. هرکس از آنها بهتر پیروى نماید و به دستوراتشان بیش تر عمل کند، در یافتن این گمشده موفق تر است. اما راهها و مسلکهاى دیگر، هر کدام کمابیش انحرافات و اشتباهاتى دارند که گاهى به خطرهاى بزرگى هم منجر مىشود.
به هر حال، در نهاد ما گرایشى عمیق به خدا، شناخت و قرب او وجود دارد که هرگاه شفاف شود و درست به آن توجه پیدا کنیم، متوجه مىشویم که به دنبال چه هستیم. اما هرگاه در پردههاى ابهام، لایههاى هوا و هوس و ابرهاى گرایش به ماده مخفى باشد، به اشتباه تصور مىکنیم به دنبال خواستههاى مادى و دنیوى مىگردیم. این نیاز، فطرى است و اصولا هدف از خلقت انسان همین کمال نهایى و قرب خداوند است. نزول وحى، کتب آسمانى و شرایع الهى نیز براى زمینه سازى این سیر و حرکت انسانى بوده و همه انبیا(علیهم السلام) آمدهاند تا راه را براى این تکامل معنوى انسان هموار سازند.
اسلام نیز براى رسیدن به همین هدف، مردم را دعوت مىکند. پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) به برخى از دوستان و یاران خود، که لیاقت و استعداد بیش ترى داشتند، این مطلب را صریحاً متذکّر مىشدند.
* * * * *
ادامه مطلب ...