چندی پیش پیامی از شما دیدم در رابطه با قراردادن
(( نجوای ... سرود ...صبگاهی منتظران ظهور منتظر ... امام غایب از نظر ... همه مهر و همه عشق ... یوسف فاطمه علیه سلام ))
که حالا شما منتظران آن حضرت این دعای زیبا را از سایت هل اتا
التماس دعا
سایت اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام
هل اتا ..:::.. www.zahraemadi.xm.com
به زودی دیگر صفحات کامل میگردد
مهریه را کی داده کی گرفته؟
مبانی حقوقی مهریه
مهریه از زمره منابع مالی حقوق زنان در حقوق ایران است که عموماً، به هنگام خواستگاری و نامزدی از سوی بزرگان و خانوادهها یا زوجین تعیین میگردد.
مهر (با کسره) به معنای محبت، دوستی، خورشید و آفتاب بوده و مهر (با فتحه) به مفهوم کابین، قباله، صداق، صداقیه، قرض و مهریه میباشد.
در زبان و ادبیات فارسی در مورد ازدواج و مهریه، داستانها و ضربالمثلهای فراوانی از وقایع شادی و غمانگیز وجود دارد که ادبیات دیگر ملل فاقد آنند. برخلاف گذشته، به لحاظ برخاستن صفا و سادگی از میان خانوادهها و ظهور تظاهر، منیت و تشریفات چشم و همچشمی در بین پسران و دختران، تعیین و درج مهریههای کلان در عقدنامهها و عدم امکان پرداخت آنها از سوی مردان و هدایت آنان به سوی زندان و به هم ریختن کانون گرم خانوادهها و توسعه ی روزافزون «بحران مهریه»، امری شایع و کاملاً متعارف شده و جدای از تهران و شهرهای بزرگ کشور ، به شهرستانها نیز سرایت کرده است.
اکنون مسئله مهر یا همان «عبارت معروف کی داده، کی گرفته...؟!»، به عنوان رکن اصلی ازدواج، چنان عرصه را بر زندگیها تنگ گرفته که «عاقلان از دست دادند اختیار خویش» و به قولی، ازدواج، آب زندگی است که خورده، پشیمان و نخورده هم پشیمان! در حال حاضر، مطالبه ی مهریه، نخستین دعوی حقوقی بین زن و مرد بوده که در صورت عدم پرداخت آن از سوی زوج، زندان پذیرای وی به عنوان محکوم علیه میباشد.
در همین ارتباط و به منظور زندانزدایی و رهایی آقایان از قید زندانها، راهکارهای متعددی در محافل قانونی و مراجع مختلف پیشنهاد و مطرح شده است.
«تعیین سقف برای تعیین مهریه» و اخیراً، بخشنامه ی معاونت محترم قوه قضائیه و ریاست سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در خصوص «عند الاستطاعه بودن مهریه» و آثار حاصل از آن در بین خانوادهها و جامعه حقوقی کشور، از جمله مهمترین رهیافتهای مزبور بوده است و تفسیرها و شایعات زیادی از جمله : «برداشتن زندان نسبت به مهریه و عدم پرداخت آن از سوی مردان و...»
این مقاله، نگاهی کوتاه به نظام حقوقی مهریه در ایران و بحران حاصل از آن در بین خانوادهها و جامعه و نقد و بررسی بخشنامه ی مزبور دارد.
مهر، توافق مالی فیمابین زن و مرد به هنگام عقد نکاح بوده و نوع الزام قانونی و شرعی است که بر شوهر تحمیل میشود و زوجین میتوانند به هنگام عقد یا پس از آن، مقدار مهر را به تراضی تعیین نمایند.
مهر، عندالمطالبه بوده و زوجه، به محض انعقاد عقد نکاح، مالک آن میشود. این مالکیت نسبت به نصف مهر، مستقر و نسبت به بخش باقیمانده، متزلزل و منوط به انجام زناشویی زوجین میباشد.
مهر به انواع مهرالمسمی، مهرالسنه (مهر محمدی)، مهرالمثل، مهرالمتعه تقسیم میگردد و ضروری است مال مورد مهر، مالیت داشته و قابل تملیک و نقل و انتقال (نسبت به زن) باشد. مهر باید معین و معلوم بوده و قدرت بر تسلیم مرد نیز بدان شرط است.
حالات و وضعیتهای حقوقی متعددی بر مهریه مترتب است: «تعهد ثالث به پرداخت مهر ، تعیین مهر توسط ثالث یا شوهر ، تعیین مهر توسط زن ، شرط مدت یا قرار اسقاط برای پرداخت مهر، مهر و فسخ نکاح ، وجود و ظهور تلف و عیب در مهر، مرگ شوهر قبل از تعیین مهر ، مهر و بطلان نکاح ، مهر مجهول و ملک غیر، قرار دادن یک مهر برای دو زن ، مهر و حق حبس (حق امتناع زوجه در تمکین به مرد)، مهر و ارتداد زوج و مهر و فوت زوجین، از جمله آنها بوده و هر یک دارای آثار حقوقی خاص خویش میباشد.
در نکاح دائمی، میتوان مهر تعیین نکرد یا پس از وقوع عقد، بر میزان آن توافق نمود و عدم تعیین مهر موجب بطلان آن نخواهد بود، ولی در نکاح موقت، تعیین مهر به مانند مدت، شرط است و عدم ذکر مهر در آن، موجب بطلان عقد خواهد بود.
چنانچه مهریه وجه نقد بوده و زوجین هنگام وقوع عقد برای وصول آن به ترتیب خاص توافق نکرده باشند، به ترتیب ذیل عمل میگردد: متوسط شاخصهای سال قبل، تقسیم بر متوسط شاخصهای سال وقوع عقد و نتیجه حاصل ضربدر مبلغ مهریه مندرج در عقدنامه. مهریه مزبور، متناسب با تغییر شاخصهای قیمت سالانه زمان تأدیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی تعیین و به قوه قضاییه ابلاغ میگردد، محاسبه و پرداخت خواهد شد.
مع هذا در صورتی که مهریه بهعنوان سکه، ملک و مانند آنها باشد، طریق محاسبه ی آن، وضعیت مهر به قیمت روز بوده و ملاک قیمت روز نیز، زمان تأدیه و پرداخت مهریه میباشد.
در مقاله ی بعد به بحث " نحوه ی وصول مهریه " و بحث " عندالمطالبه بودن آن " می پردازیم .
نویسنده : محمدرضا زمانی درمزاری -وکیل دادگستری و مشاور حقوقی
منابع:
- دکتر مدرس، علی. مقدمهای بر مهر
- زمانی درمزاری، محمدرضا. حقوق خانواده به زبان ساده (راهنمای عملی نحوه مطالبه و وصول مهریه در محاکم دادگستری و مراجع ثبتی)، جلد اول، چاپ دوم، انتشارات بهنامی، 1385
- زمانی درمزاری، محمدرضا. حقوق خانواده به زبان ساده (ازدواج و طلاق)، جلد دوم، چاپ اول، انتشارات فرانک، 1384
- آرشیو حقوقی مؤسسه حقوقی نیک داد. فایل حقوق خانواده و دعاوی خانوادگی، 85-1381
هرچند امام خمینی مرجع تقلید جهان تشیع و رهبر مردم ایران بوده، اما گستره اثرگذاری و محبت ایشان هرگز به شیعه و ایران محدود نبوده است.
به گزارش تبیان به نقل از «تابناک»، امام (ره) اندکی پیش از عزیمت خود به ایران از نوفل لوشاتو، درخواست بک جوان آلمانی را اجابت میکند.
با استناد به نوشته صحیفه امام، جوان آلمانی در نامه خود خطاب به امام میآورد:
«آقای خمینی عزیز، نمیخواهم با تقاضای خود مزاحم شما بشوم، اما تا دیروز مشکلی داشتم (که میخواهم با مساعدت شما حل کنم). امیدوارم با محبتی که دارید کمکم کنید. نامزدم به زودی هدیه سالروز تولدش را دریافت خواهد کرد؛ هدیهای که از قلب من تقدیم میشود. او مشتاقانه دستخط (بزرگان را) گردآوری میکند (و کلکسیونی از این دستخطها دارد) و روز تولدش چهارم فوریه است.
چقد خوشحال میشود که سلامی از شما دریافت کند. لذا از شما درخواست میکنم که لطفی در حق من کرده و چند جمله زیبا روی کارتپستالی که (در پاکت نامه) برایتان گذاشتهام برای ایشان بفرستید. اگر اساسا دستخطی برای کسی ارسال نمیکنید، لطفا مرا در جریان امر قرار دهید.
اکسل نلکن ـ ببلز دورف ـ شماره 57 ـ 5810 ویتن ـ آلمان غربی.
با تشکر و بهترین آرزوها برای شما. ارادتمند شما، پردیسی کوپیسا»
اما پاسخ امام خمینی به وی به این شرح است:
بسمه تعالی
«سعی کنید برای جامعه فرد مفیدی باشید. سعی کنید تحت تأثیر قدرتهای شیطانی واقع نشوید. سعی کنید انسان متعهد باشید. انشاءالله سلامت باشید.»
روحالله الموسوی خمینیجوانی فصل شورانگیز زندگی و مظهرنشاط و سازندگی است. روح لطیف و قلب ظریف جوان، جلوهی زیبای آفرینش و صحیفهی مصفّای هستی است.
با سپری شدن ایام کودکی و ورود به دنیای نوجوانی و سپس جوانی، اشتیاق و تلاش جوانان برای شناخت خود و پایهگذاری صفات شخصیتی و هویت منسجم چندین برابر میشود.
جوانی دوران تکوین شخصیت است و به فرموده حضرت علی(ع)، ضمیر نوجوان همچون سرزمینی مستعد و آمادهی کشت، هر بذری را که در آن کاشته شود، میپذیرد و بسیاری از ویژگیهای شخصیتی انسان از این دوران سرچشمه میگیرد:
... انّما قلب الحدث کالأرض الخالیة ما ألقی فیها من شیءٍ قبلته....
...به درستی که قلب نوجوان همچون زمین ناکشته است. هرچه در آن افکنند، آنرا میپذیرد....
در ادامهی این ماجرا میآید که حضرت موسی(ع) با یکی از این دختران مؤمن ازدواج میکند. پس پاداش حیا، عفت، جوانمردی و غیرت ناموسی، دست یافتن به ازدواجی مبارک، زیبا و مناسب است.
نوجوانی و جوانی دوران الگو یابی و الگو گزینی است. در دوران شکلگیری شخصیت، چگونه بودن یا چگونه شدن را الگوها به نوجوانان و جوانان ارایه میدهند. پس توجه به این موضوع بسیار مهم و ضروری است؛ هم برای پدر و مادر و مربیان گرانقدر و هم برای خود نوجوانان که از احساسات بیشتر بهره میگیرند.
جوانانی که ارزشهای معنوی، دینی و اخلاق نیز برایشان مهم است، الگوهای خود را در میان شخصیتهای مذهبی و اخلاقی میجویند. جوانانی که قدرت بدنی، جمال ظاهری، ثروت و امثال اینها برایشان مهم است، از افرادیکه در این زمینهها مطرح هستند، پیروی میکنند. بنابراین، یکی از راههای بسیار مهم تربیتی، توجه به این ویژگی و تلاش برای معرفی کردن الگوهای مناسب به جوانان است. برای این منظور چه زیباست که به چشمه جوشان فیض الهی؛ یعنی قرآن کریم مراجعه کنیم و با شناسایی الگوهای رفتاری مناسب، آنها را به جوانان عزیزمان که قلب با صفایشان سرشار از نور معنویت و فضیلت طلبی است، ارایه کنیم، همچنانکه پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است:
اوصیکم بالشباب خیراً فانّهم ارقّ افئدة....
به شما سفارش میکنم تا در مورد جوانان به نیکویی رفتار کنید؛ زیرا قلبهایی رقیق و نفوذ پذیر دارند....
در راستای این هدف، به شماری از آیات سوره مبارکه "القصص" اشاره میکنیم که در آن ماجرایی مطرح میشود که میان حضرت موسی(ع) و دختر جوان و مؤمن مدینی رخ داده است. در اینجا، دو الگوی زیبای اخلاقی و رفتاری برای جوانان معرفی میگردد.
در آیات ابتدایی سوره قصص به زمان کودکی حضرت موسی(ع) اشاره میشود آنجا که آن حضرت به دوران جوانی میرسد:
و لما بلغ أشدّه استوی اتیناه حکماً و علماً و کذلک نجزی المحسنین.
هنگامیکه نیرومند و کامل شد (و به دوران جوانی رسید)، به او حکمت و دانش دادیم و این گونه نیکوکاران را جزا میدهیم.
در این زمان، اتفاقی برای حضرت پیش میآید، به گونهای که در جریان دفاع از یکی از افراد بنیاسرائیل، یکی از فرعونیان را کشت. به همین دلیل، ناچار میشود از مصر هجرت کند و به سرزمینی دیگر پناه برد. پس راه مدین را در پیش میگیرد:
و لمّا ورد ماء مدین و جد علیه امّة من النّاس یسقون و وجد من دونهم إمرتین تذودان قال ما خطبکما قالتا لا نسقی حتّی یصدر الرّعاء و أبونا شیخ کبیر.
و هنگامی که به چاه آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید که چهار پایان خود را سیراب میکنند. در کنار آنها دو زن دید که مراقب گوسفندان خویش هستند (و به چاه نزدیک نمیشوند). موسی به آنها گفت: کار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمیدهید؟) گفتند: ما آنها را آب نمیدهیم تا چوپانها همگی خارج شوند و پدر ما مرد کهن سالی است.
حضرت موسی(ع) با سختی فراوان و پس از چند روز مسافرت بدون توشه و امکانات، در حالی که پیشتر در نعمت و آسایش بود، به شهر مدین میرسد؛ شهری که از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان خارج است. وی پس از ورود به شهر متوجه میشود گروهی از مردم برای آب دادن به گوسفندان خود اطراف چاه جمع شدهاند. در این میان، آنچه نظر ایشان را به خود جلب میکند، وجود دو خانم است که کمی دورتر از جمعیت ایستادهاند و علت عقبتر ایستادن آنها این است که نمیخواهند با چوپانان برخوردی داشته باشند.
حضرت موسی(ع) با وجود خستگی شدید به سمت آنان میرود و میپرسد که کارشان چیست و از آنجا که مردان این قوم را این قدر بیانصاف میبیند، در دل خشمگین میشود. وی برای کمک به این دو خانم جلوتر میرود و برایشان از چاه آب میکشد. سپس برای استراحت به سوی سایبان میرود:
فسقی لهما ثمّ تولی الی الظل و قال انّی لما أنزلت الیّ من خیر فقیر.
موسی برای آنان آب کشید. سپس رو به سوی سایه آورد و عرض کرد: پروردگارا! هرخیر و نیکی برمن فرستی، من به آن نیازمندم.
این حرکت حضرت موسی(ع) نشانه شدت غیرت و تعصب ایشان نسبت به زنان با شخصیت و عفیف جامعه است.پس از انجام این عمل نیک و دعایی که میکنند، درهایی چند به رویش باز میگردد و فصل جدیدی از زندگیاش آغاز میشود.
فجاءته إحداهما تمشی علی استحیاء قالت إن أبی یدعوک لیجزیک أجر ما سقیت لنا فلمّا جآءه و قصّ علیه القصص قال لا تخف نجوت من القوم الظالمین.
یکی از آندو به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام برمیداشت و گفت: پدرم از تو دعوت میکند تا مزد سیراب کردن گوسفندان را برای ما به تو بپردازد. هنگامی که موسی نزد او (شعیب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: نترس، از قوم ستمکار نجات یافتی.
پس از مدتی، یکی از آن دو دختر به سراغ موسی میآید و میگوید: پدرم تو را دعوت کرده است تا مزد کاری را که انجام دادهای بدهد. بدین ترتیب، حضرت موسی(ع) با مردی آشنا میشود که در این آشفته بازار حتی در مقابل کاری کوچک، مزد آن را میدهد. گفته شده است آن مرد حضرت شعیب(ع) بوده، ولی از آنجا که در آیه و دیگر قرینهها، نامی از او برده نشده است، برخی مفسران از تعیین آن مرد به عنوان حضرت شعیب خودداری ورزیدهاند. به هرحال، او کسی است که به حضرت موسی(ع) اطمینان میدهد نجات یافته است و خود را در آیه بعد، از صالحان معرفی میکند.
نکتهای که باید به آن توجه شود، ویژگیهای آن دو دختر است که پدرشان تربیت کرده است.
اول ـ این دو دخترعقبتر از گروه مردان ایستادهاند و منتظر هستند مکان خلوتتر شود تا به سمت چاه بروند: "...و وجد من دونهم امرأتین تذودان...".
دوّم ـ در پاسخ به حضرت موسی(ع)، مختصر و مفید جواب داده و بدون تفصیل دادن کلام، میگویند: "گوسفندان را سیراب نمیکنیم تا چوپانان بروند و پدر ما پیرمرد است".
این جمله میرساند که آنها برادر یا محرمی ندارند که به آنان کمک کند. البته پدری دارند که پیر و ناتوان است و به سبب ضرورت مجبور هستند خودشان این کار را بکنند.
سوم ـ خداوند متعال در توصیف یکی از آن دو دختر که به سمت موسی آمد، میفرماید: "تمشی علی استحیاء"؛ یعنی حرکت و راه رفتن او در کمال حیا و عفت بود. بنابراین، میتوان گفت یکی از صفتهای برگزیده و برجسته که خداوند متعال به دختران جوان عطا میکند، رعایت حیا و عفت هنگام حضور یافتن در اجتماع است.
در برخی تفسیرها گفته شده است که در مسیر حرکت به سوی خانه شعیب، موسی جلوتر حرکت میکند و از این که پشت سر یک دختر جوان قرار گیرد و نگاهش به او بیافتد، پرهیز دارد. به همین علت، آن دختر به پدرش میگوید که موسی "قوی و امین" است؛ قوی بودن را هنگام آب بخشیدن از چاه فهمیده بود و امین بودن را در مسیر بازگشت به خانه:
قالت احداهما یا أبت استأجره انّ خیر من استأجرت القوی الأمین.
یکی از آن دو دختر گفت: پدرم! او را استخدام کن؛ بهترین کسی را که میتوانی استخدام بکنی، کسی است که قوی و امین باشد.
افزون بر این صفتهای برگزیده، این دختر با پدر خود رابطهای خوب، صمیمی و دوستانه دارد و خیلی راحت و دوستانه به پدرش میگوید که موسی را استخدام کند. این خواهش همچنین این نکته را میرساند که اگر شرایط و فرصت مناسب برای آن دختران فراهم گردد تا دیگر برای کار سخت از خانه بیرون نروند، بهتر است، که استخدام موسی میتواند این موقعیت را به آنان بدهد.
به هرحال، موسی(ع) و دختران مؤمن مدینی به عنوان دو الگوی جوان برای پسران و دختران مؤمن، در قرآن آورده شده است. در ادامهی این ماجرا میآید که حضرت موسی(ع) با یکی از این دختران مؤمن ازدواج میکند. پس پاداش حیا، عفت، جوانمردی و غیرت ناموسی، دست یافتن به ازدواجی مبارک، زیبا و مناسب است.
پس ای جوانان عزیز و پرشور! با توکل برخداوند متعال و تکیه بر عنصر ایمان و تقوا، سعادت و خوشبختی را از خداوند متعال بخواهید.
ثریا سلیمانی فرد
منبع:
اعتدال