در ماه صفر سال 61هجری اهل بیت عصمت با جلال و عزت به سوی مدینه حرکت
کردند . نعمان بن بشیر با پانصد نفر به دستور یزید کاروان را همراهی کرد . امام
سجاد و زینب کبری و سایر اهل بیت به مدینه نزدیک می شدند . امام سجاد ( ع )
محلی در خارج شهر مدینه را انتخاب فرمود و دستور داد قافله در آنجا بماند .
نعمان بن بشیر و همراهانش را اجازه مراجعت داد . امام ( ع ) دستور داد در همان
محل خیمه هایی برافراشتند . آنگاه به بشیر بن جذلم فرمود مرثیه ای بسرای و مردم
مدینه را از ورود ما آگاه کن . بشیر یکسر به مدینه رفت و در کنار قبر رسول الله
( ص ) با حضور مردم مدینه ایستاد و اشعاری سرود که ترجمه آن چنین است :
"هان ! ای مردم مدینه شما را دیگر در این شهر امکان اقامت نماند ، زیرا که
حسین ( ع ) کشته شد ، و اینک این اشکهای من است که روان است . آوخ ! که پیکر
مقدسش را که به خاک و خون آغشته بود در کربلا بگذاشتند ، و سرش را بر نیزه شهر
به شهر گردانیدند" . شهر یکباره از جای کنده شد . زنان بنی هاشم صدا به ضجه و
ناله و شیون برداشتند . مردم در خروج از منزلهای خود و هجوم به سوی خارج شهر بر
یکدیگر سبقت گرفتند . بشیر می گوید : اسب را رها کردم و خود را به عجله به خیمه
اهل بیت پیغمبر رساندم . در این موقع حضرت سجاد ( ع ) از خیمه بیرون آمد و در
حالی که اشکهای روان خود را با دستمالی پاک می کرد به مردم اشاره کرد ساکت
شوند ، و پس از حمد و ثنای الهی لب به سخن گشود و از واقعه جانگداز کربلا سخن
گفت . از جمله فرمود : "اگر رسول الله ( ص ) جد ما به قتل و غارت و زجر و
آزار ما دستور می داد ، بیش از این بر ما ستم نمی رفت ، و حال اینکه به حمایت و
حرمت ما سفارش بسیار شده بود . به خدا سوگند به ما رحمت و عنایت فرماید و از
دشمنان ما انتقام بگیرد" .
سپس امام سجاد ( ع ) و زینب کبری ( ع ) و یاران و دلسوختگان عزای حسینی
وارد مدینه شدند . ابتدا به حرم جد خود حضرت رسول الله ( ص ) و سپس به بقیع
رفتند و شکایت مردم جفاپیشه را با چشمانی اشک ریزان بیان نمودند . مدتها در
مدینه عزای حسینی برقرار بود . و امام ( ع ) و زینب کبری از مصیبت بی نظیر
کربلا سخن می گفتند و شهادت هدفدار امام حسین ( ع ) را و پیام او را به مردم
تعلیم می دادند و فساد دستگاه حکومت را بر ملا می کردند تا مردم به عمق مصیبت پی
ببرند و از ستمگران روزگار انتقام خواستن را یاد بگیرند .
آن روز در جهان اسلام چهار نقطه بسیار حساس و مهم بود : دمشق ، کوفه ، مکه
و مدینه ، حرم مقدس رسول الله مرکز یادها و خاطره اسلام عزیز و پیامبر گرامی
( ص ) . امام سجاد در هر چهار نقطه نقش حساس ایفا فرمود ، و به دنبال آن
بیداری مردم و قیامها و انقلابات کوچک و بزرگ و نارضایتی عمیق مردم آغاز شد .
از آن پس تاریخ اسلام شاهد قیامهایی بود که از رستاخیز حسینی در کربلا مایه
می گرفت ، از جمله واقعه حره که سال بعد اتفاق افتاد ، و کارگزاران یزید در
برابر قیام مردم مدینه کشتارهای عظیم به راه انداختند . اولاد علی ( ع ) هر یک
در گوشه و کنار در صدد قیام و انتقام بودند تا سرانجام به قیام ابو مسلم خراسانی
و انقراض سلسله ناپاک بنی امیه منتهی شد .
مبارزه و انتقاد از رفتار خودخواهانه و غیر عادلانه خلفای بنی امیه و بنی
عباس به صورتهای مختلف در مسلمانان بخصوص در شیعیان علی ( ع ) در طول تاریخ
زنده شد و شیعه به عنوان عنصر مقاوم و مبارز که حامل پیام خون و شهادت بود در
صحنه تاریخ معرفی گردید . گرچه شیعیان همیشه زجرها دیده و شکنجه ها بر خود هموار
کرده اند ، ولی همیشه این روحیه انقلابی را حتی تا امروز - پس از چهارده قرن - در
خود حفظ کرده اند .
امام سجاد ( ع ) گرچه بظاهر در خانه نشست ، ولی همیشه پیام شهادت و
مبارزه را در برابر ستمگران به زبان دعا و وعظ بیان می فرمود و با خواص شیعیان
خود مانند "ابو حمزه ثمالی " و "ابو خالد کابلی " و ... در تماس بود ، و در عین
حال به امر به معروف و نهی از منکر اشتغال داشت ، و شیعیان خاص وی معارف
دینی و احکام اسلامی را از آن حضرت می گرفتند و در میان شیعیان منتشر می کردند ، و
از این راه ابعاد تشیع توسعه فراوانی یافت . بر اثر این مبارزات پنهان و آشکار
بود که برای بار دوم امام سجاد را به امر عبد الملک خلیفه اموی ، با بند و
زنجیر از مدینه به شام جلب کردند ، و بعد از زمانی به مدینه برگرداندند .
امام سجاد ( ع ) در مدت 35سال امامت با روشن بینی خاص خود هر جا لازم
بود ، برای بیداری مردم و تهییج آنها علیه ظلم و ستمگری و گمراهی کوشید ، و در
موارد بسیاری به خدمات اجتماعی وسیعی در زمینه حمایت بینوایان و خاندانهای بی
سرپرست پرداخت ، و نیز از طریق دعاهایی که مجموعه آنها در "صحیفه سجادیه " گرد
آمده است ، به نشر معارف اسلام و تهذیب نفس و اخلاق و بیداری مردم اقدام
نمود .