بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

تقلید، چرا و چگونه؟

تقلید، چرا و چگونه؟

فلسفه احکام

8
 

آیا در مسائل دینى باید تحقیق کرد یا تقلید؟

در گوشه و کنار افرادى هستند که مساله «تقلید» در احکام را انکار مى‏کنند و منطق آنها این است که همه موظفند که در مسائل دینى تحقیق کنند و مسائل مذهبى را بدون استثنا از قرآن و سایر منابع اسلامى استفاده نمایند؛ زیرا:

اولا: قرآن با هر گونه تقلید مبارزه پى گیر دارد و پیوسته از پیرویهاى نسنجیده انتقاد مى‏کند.

ثانیا: تقلید یک نوع تبعیت بدون دلیل است و عقل و منطق پیروى بدون دلیل را نمى‏پذیرد.

ثالثا: تقلید مایه پراکندگى صفوف مسلمانان است، زیرا مراجع تقلید غالبا متعدد بوده و آراى آنها در همه مسائل یکسان نیست. ...

* * * * *

ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

موسیقی و آهنگ ؟؟

موسیقی در اسلام

 

1
 

هنر موسیقی در جهان امروز از جایگاه ویژه ای برخوردار است و کاربردهای موسیقی در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی قابل کتمان نمی باشد.

بررسی موضوع موسیقی و حرمت غنا در اسلام موضوعی است که در سالیان اخیر با گسترش صنایع صوتی و تصویری از اهمیت افزون تری برخوردار گشته است.

سلسله مطالب ذیل سعی دارد تا ضمن بررسی معنی، مفهوم و مصادیق غنا از منظر فقه اسلامی زوایای مختلف این موضوع را مورد ارزیابی قرار دهد و به تبیین تفاوت های غنای مجاز و غیر مجاز بپردازد.

* * * * *

هدف اصلی در نظام آفرینش حیات برپایه کمال و بالندگی است. براین اساس، نقش آفرین هستی در تدارک این مقصود، بهترین ابزار انتقال را در خدمت بشر قرار داده تا برای دریافت هدایت و سوق او در طریق سعادت، به شایستگی، او را کفایت نماید. اینجاست که اهمیت قوه سامعه و نیروی شنوائی به عنوان دریچه ای برای دریافت حقایق و پلی ارتباطی بین جهان بیرون و عالم درون، برای بشر روشن می گردد. از طرفی عمده ترین مراکز اداره زندگی بشر در درون وی، یکی پایگاه تفکر و اندیشه یعنی «مغز» است که تدبیر زندگی به دست اوست و دیگری «قلب» است که مرکز رشد عواطف و احساسات و معنی و پایگاه تبلور عشق و ایمان می باشد و مجرای ورود به هر دوی اینها از طریق دو حس عظیم باصره و سامعه ممکن و مقدور می گردد. لذا قصور نسبت به هرکدام مسئولیت آور است وبه تعبیر قرآن کریم

«ان السمع و البصر والفواد کل اولئک کان عنه مسوولا؛ همانا گوش و چشم و دل انسان هر یک مورد سؤال قرار می گیرد.» (اسراء/36)

از دیدگاه روانشناسی قرآنی گاه این مجاری با تعاملات ناشایست رفتاری مسدود می گردد و گاه عواملی موجب انبساط آن می شود و به تبع قبض و بسط این مجاری، انبساط و انقباض در روان انسان ایجاد می گردد.

بنابر این ممکن است یک شنیدنی موجب سرور و نشاط و از سویی عامل بسط شکوفایی ذوق و قریحه در انسان گردد و به گونه ای که چشم جان او را بگشاید و نغمه های ملکوتی را پذیرا شود آنگونه که مادر عیسی زمزمه زیبای ملایک را می شنید، یا به تعبیر قرآن کریم گاه یک نغمه الهی در درون بشر، مبدأ تحول و دگرگونی می گردد به صورتی که ...

ادامه مطلب ...

علامه در محضر امام زمان

علامه در محضر امام زمان

 

امام زمان
 

علامه حلى (متوفى 726 هجرى قمرى) در زادگاهش حلّه سکونت داشت و داراى حوزه درس بود، او هر شب جمعه با وسائل آن زمان، از حلّه به کربلا برای زیارت مرقد شریف امام حسین (ع ) مى رفت، (با اینکه بین این دو شهر، بیش از ده فرسخ فاصله است) با این کیفیت که بعد از ظهر پنجشنبه سوار بر الاغ خود، به راه مى افتاد و شب جمعه در حرم مطهر امام حسین (ع) مى ماند و بعد از ظهر روز جمعه به حلّه مراجعت مى کرد.

علامه با شنیدن این سخن، خود را به دست و پاى امام زمان (عج ) انداخت، و آن چنان محو وجود او شد که مدتى چیزى نفهمید، و پس ‍ از آنکه به حال عادى خود بازگشت، کسى را در آنجا ندید.

در یکى از روزها که به طرف کربلا رهسپار بود، در راه شخصى به او رسید و همراه علامه با هم به کربلا مى رفتند، علامه با رفیق تازه اش هم صحبت شد و در این میان مسائلى به میان آمد، علامه دریافت که با مرد بزرگ و عالمى سترگ هم صحبت شده است، هر مسأله مشکلى مى پرسید، رفیق راهش ‍ جواب مى داد، از وسعت علم رفیق راهش، متحیر ماند، با هم گرم صحبت بودند تا آنکه در مسأله اى، آن شخص برخلاف فتواى علامه فتوا داد.

علامه گفت: "این فتوای شما بر خلاف اصل و قاعده است، دلیلى هم که این قاعده را از بین ببرد نداریم ".

آن شخص گفت: "چرا دلیل موثقى داریم که شیخ طوسى (ره) در کتاب تهذیب در وسط فلان صفحه، آن را نقل کرده است".

علامه گفت: "من چنین حدیثى در کتاب تهذیب ندیده ام ".

آن شخص گفت: " کتاب تهذیبى که در پیش تو است، در فلان صفحه و سطر،این حدیث، مذکور است ".

ادامه مطلب ...

پاکان از گناه

پاکان از گناه

عصمت در اندیشه دینی

1
 

عصمت به عنوان یکی از اعتقادات اندیشه دینی همواره مورد توجه و نقد منتقدان و مخالفان قرار داشته است.

چیستی عصمت، دامنه عصمت و پی آمدهای اعتقاد و عدم اعتقاد به عصمت از جمله مهمتریت پرسش هایی است که در این زمینه مورد توجه بوده است.

سلسله نوشتار ذیل درصدد است تا ضمن بازتعریف مفهوم عصمت، مهمترین پرسش هایی که در این زمینه مطرح شده است را بیان کرده و پاسخی درخور  به آن ها بدهد.

* * * * *

1- واژه عصمت از چه زمان در معناى امروزى آن به کار رفته است؟

عصمت در لغت به معناى منع کردن و بازداشتن است و به همین معنا در برخى از آیات و روایات به کار رفته است. براى نمونه:

الف) «لا عاصم الیوم من امر الله الا من رحم»(1)امروز هیچ کس را از قهر خدا جز به لطف او پناه نیست. (تنها رحمت او است که مانع از عذاب مى گردد)

ب) «و الله یعصمک من الناس»(2) خدا تو را از شر و آزار مردمان محفوظ خواهد داشت.

ج) «الاعتبار یفید العصمة»(3)م عبرت گیرى (از کارهاى دیگران) مصونیت آدمى را به دنبال دارد. (و از آزمودن دوباره اعمال ناپسند جلوگیرى مى کند)

د) «ان التقوى عصمة لک فى حیاتک»(4) تقواى الهى (از آلودگى به گناه) بازتان مى دارد.

گفتنى است که بازداشتن و منع کردن همواره با جبر و اکراه همراه نیست، بلکه در مورد کسى که به پند و اندرز بسنده مى کند و دائره اختیار دیگرى را تنگ نمى نماید نیز مى توان این واژه را به کار گرفت.(5) از سوى دیگر، از دیدگاه آیات و روایات، پیامبران و امامان از هر گونه گناه و خطایى در امانند. براى بیان این حقیقت، الفاظ و تعابیر گوناگونى به کار رفته که واژه عصمت نیز یکى از آن ها است،

چنان که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:  ...

ادامه مطلب ...

دیدار دلدار

(( ... دیدار دلدار ... ))

 

حجة بن الحسن

 

اشاره:

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم (سعدی)

آنان که کمر همت بر بسته اند که از قعر جان تا اوج جانان سفر کنند، چه راست گفته اند که سالک را در این راه پر فراز و نشیب و سخت کرانه ناپدید، بی گذر از شاهراه ولایت و بی مدد از خضر راه، امید نجاتی نیست.

عارفان بالله و استوانه های اخلاق که در طریق سلوک الی الله از خود رسته و به خالق پیوسته اند؛ این همه را وامدار عنایات و توجهات آن امام یگانه دانسته و می دانند. از این روست که می کوشند تا هماره در مجرای فیض بخشی ولی اعظم خدا قرار گیرند.

حکایت اینان را با او چونان حکایت ذره و آفتاب است؛ ذره در روشنای آفتاب بالا می رود تا به وادی خورشید راه یابد.

این جماعت، محبت آن یار دلنواز را برای دیدار دلدار خویش بر گزیده اند. با وی آنچنان مانوسند که گویی حضور و غیبت آن محبوب بی همتا نزدشان یکسان است. نشست و برخاستشان با اوست، دم زدنشان از اوست، تپیدن نبضشان برای اوست. عشق و عیششان یادکرد نام اوست، وام از دم مسیحایی او می گیرند، و راز از لب اهورایی او می جویند، مشکلات خویش را بر وی عرضه می دارند و ...

سرانجام اوست که گره از کار فرو بسته شان می گشاید...

آری! حکایت این دلدادگی و دلبردگی بسی نکته آموز و شوق انگیز است. و در این میان، سهم شما که قدم رنجه کرده‌اید و بر سر این پنجره پا نهاده اید. زرین برگهایی است از آن تشرفات روحانی و مشاهدات وجدانی که به فضل خدا آهسته و پیوسته تقدیم حضورتان خواهد شد.

و اینک  گزارشی دیگر از این بزم حضور، برای آنانکه نسخه شفابخش دلها و سرمه جلابخش دیده هاشان را در این محافل انس و قرب می جویند.

                                                                                                    دین و اندیشه، ابوالقاسم شکوری

ادامه مطلب ...