بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

الگوی دختران جوان در قرآن

 

جوانی فصل شورانگیز زندگی و مظهرنشاط و سازندگی است. روح لطیف و قلب ظریف جوان، جلوه‌ی زیبای آفرینش و صحیفه‌ی مصفّای هستی است.

با سپری شدن ایام کودکی و ورود به دنیای نوجوانی و سپس جوانی، اشتیاق و تلاش جوانان برای شناخت خود و پایه‌گذاری صفات شخصیتی و هویت منسجم چندین برابر می‌شود.

جوانی دوران تکوین شخصیت است و به فرموده حضرت علی‌(ع)، ضمیر نوجوان هم‌چون سرزمینی مستعد و آماده‌ی کشت، هر بذری را که در آن کاشته شود، می‌پذیرد و بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی انسان از این دوران سرچشمه می‌گیرد:

... انّما قلب الحدث کالأرض الخالیة ما ألقی فیها من شیءٍ قبلته....

...به درستی که قلب نوجوان هم‌چون زمین ناکشته است. هرچه در آن افکنند، آن‌را می‌پذیرد....

در ادامه‌ی این ماجرا می‌آید که حضرت موسی‌(ع) با یکی از این دختران مؤمن ازدواج می‌کند. پس پاداش حیا، عفت، جوان‌مردی و غیرت ناموسی، دست یافتن به ازدواجی مبارک، زیبا و مناسب است.

نوجوانی و جوانی دوران الگو یابی و الگو گزینی است. در دوران شکل‌گیری شخصیت، چگونه بودن یا چگونه شدن را الگوها به نوجوانان و جوانان ارایه می‌دهند. پس توجه به این موضوع بسیار مهم و ضروری است؛ هم برای پدر و مادر و مربیان گران‌قدر و هم برای خود نوجوانان که از احساسات بیشتر بهره می‌گیرند.

جوانانی که ارزش‌های معنوی، دینی و اخلاق نیز برایشان مهم است، الگوهای خود را در میان شخصیت‌های مذهبی و اخلاقی می‌جویند. جوانانی که قدرت بدنی، جمال ظاهری، ثروت و امثال این‌ها برایشان مهم است، از افرادی‌که در این زمینه‌ها مطرح هستند، پیروی می‌کنند. بنابراین، یکی از راه‌های بسیار مهم تربیتی، توجه به این ویژگی و تلاش برای معرفی کردن الگوهای مناسب به جوانان است.  برای این منظور چه زیباست که به چشمه جوشان فیض الهی؛ یعنی قرآن کریم مراجعه کنیم و با شناسایی الگوهای رفتاری مناسب، آن‌ها را به جوانان عزیزمان که قلب با صفایشان سرشار از نور معنویت و فضیلت طلبی است، ارایه کنیم، هم‌چنان‌که پیامبر گرامی اسلام‌(ص) فرموده است:

اوصیکم بالشباب خیراً فانّهم ارقّ افئدة....

به شما سفارش می‌کنم تا در مورد جوانان به نیکویی رفتار کنید؛ زیرا قلب‌هایی رقیق و نفوذ پذیر دارند....

در راستای این هدف، به شماری از آیات سوره مبارکه "القصص" اشاره می‌کنیم که در آن ماجرایی مطرح می‌شود که میان حضرت موسی‌(ع) و دختر جوان و مؤمن مدینی رخ داده است. در این‌جا، دو الگوی زیبای اخلاقی و رفتاری برای جوانان معرفی می‌گردد.

در آیات ابتدایی سوره قصص به زمان کودکی حضرت موسی‌(ع) اشاره می‌شود آن‌جا که آن حضرت به دوران جوانی می‌رسد:

و لما بلغ أشدّه استوی اتیناه حکماً و علماً و کذلک نجزی المحسنین.

هنگامی‌که نیرومند و کامل شد (و به دوران جوانی رسید)، به او حکمت و دانش دادیم و این گونه نیکوکاران را جزا می‌دهیم.

در این زمان، اتفاقی برای حضرت پیش می‌آید، به گونه‌ای که در جریان دفاع از یکی از افراد بنی‌اسرائیل، یکی از فرعونیان را کشت. به همین دلیل، ناچار می‌شود از مصر هجرت کند و به سرزمینی دیگر پناه برد. پس راه مدین را در پیش می‌گیرد:

و لمّا ورد ماء مدین و جد علیه امّة من النّاس یسقون و وجد من دونهم إمرتین تذودان قال ما خطبکما قالتا لا نسقی حتّی یصدر الرّعاء و أبونا شیخ کبیر.

و هنگامی که به چاه آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آن‌جا دید که چهار پایان خود را سیراب می‌کنند. در کنار آن‌ها دو زن دید که مراقب گوسفندان خویش هستند (و به چاه نزدیک نمی‌شوند). موسی به آن‌ها گفت: کار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمی‌دهید؟) گفتند: ما آن‌ها را آب نمی‌دهیم تا چوپان‌ها همگی خارج شوند و پدر ما مرد کهن سالی است.

حضرت موسی‌(ع) با سختی فراوان و پس از چند روز مسافرت بدون توشه و امکانات، در حالی که پیش‌تر در نعمت و آسایش بود، به شهر مدین می‌رسد؛ شهری که از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان خارج است. وی پس از ورود به شهر متوجه می‌شود گروهی از مردم برای آب دادن به گوسفندان خود اطراف چاه جمع شده‌اند. در این میان، آن‌چه نظر ایشان را به خود جلب می‌کند، وجود دو خانم است که کمی دورتر از جمعیت ایستاده‌اند و علت عقب‌تر ایستادن آن‌ها این است که نمی‌خواهند با چوپانان برخوردی داشته باشند.

حضرت موسی‌(ع) با وجود خستگی شدید به سمت آنان می‌رود و می‌پرسد که کارشان چیست و از آن‌جا که مردان این قوم را این قدر بی‌انصاف می‌بیند، در دل خشمگین می‌شود. وی برای کمک به این دو خانم جلوتر می‌رود و برایشان از چاه آب می‌کشد. سپس برای استراحت به سوی سایبان می‌رود:

فسقی لهما ثمّ تولی الی الظل و قال انّی لما أنزلت الیّ من خیر فقیر.

موسی برای آنان آب کشید. سپس رو به سوی سایه آورد و عرض کرد: پروردگارا! هرخیر و نیکی برمن فرستی، من به آن نیازمندم.

این حرکت حضرت موسی‌(ع) نشانه شدت غیرت و تعصب ایشان نسبت به زنان با شخصیت و عفیف جامعه است.پس از انجام این عمل نیک و دعایی که می‌کنند، درهایی چند به رویش باز می‌گردد و فصل جدیدی از زندگی‌اش آغاز می‌شود.

فجاءته إحداهما تمشی علی استحیاء قالت إن أبی یدعوک لیجزیک أجر ما سقیت لنا فلمّا جآءه و قصّ علیه القصص قال لا تخف نجوت من القوم الظالمین.

یکی از آن‌دو به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام برمی‌داشت و گفت: پدرم از تو دعوت می‌کند تا مزد سیراب کردن گوسفندان را برای ما به تو بپردازد. هنگامی که موسی نزد او (شعیب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: نترس، از قوم ستم‌کار نجات یافتی.

پس از مدتی، یکی از آن دو دختر به سراغ موسی می‌آید و می‌گوید: پدرم تو را دعوت کرده است تا مزد کاری را که انجام داده‌ای بدهد. بدین ترتیب، حضرت موسی‌(ع) با مردی آشنا می‌شود که در این آشفته بازار حتی در مقابل کاری کوچک، مزد آن را می‌دهد. گفته شده است آن مرد حضرت شعیب‌(ع) بوده، ولی از آن‌جا که در آیه و دیگر قرینه‌ها، نامی از او برده نشده است، برخی مفسران از تعیین آن مرد به عنوان حضرت شعیب خود‌داری ورزیده‌اند. به هرحال، او کسی است که به حضرت موسی‌(ع) اطمینان می‌دهد نجات یافته است و خود را در آیه بعد، از صالحان معرفی می‌کند.

نکته‌ای که باید به آن توجه شود، ویژگی‌های آن دو دختر است که پدرشان تربیت کرده است.

اول ـ این دو دخترعقب‌تر از گروه مردان ایستاده‌اند و منتظر هستند مکان خلوت‌تر شود تا به سمت چاه بروند: "...و وجد من دونهم امرأتین تذودان...".

دوّم ـ در پاسخ به حضرت موسی‌(ع)، مختصر و مفید جواب داده و بدون تفصیل دادن کلام، می‌گویند: "گوسفندان را سیراب نمی‌کنیم تا چوپانان بروند و پدر ما پیرمرد است".

این جمله می‌رساند که آن‌ها برادر یا محرمی ندارند که به آنان کمک کند. البته پدری دارند که پیر و ناتوان است و به سبب ضرورت مجبور هستند خودشان این کار را بکنند.

سوم ـ خداوند متعال در توصیف یکی از آن دو دختر که به سمت موسی آمد، می‌فرماید: "تمشی علی استحیاء"؛ یعنی حرکت و راه رفتن او در کمال حیا و عفت بود. بنابراین، می‌توان گفت یکی از صفت‌های برگزیده و برجسته که خداوند متعال به دختران جوان عطا می‌کند، رعایت حیا و عفت هنگام حضور یافتن در اجتماع است.

این حرکت حضرت موسی‌(ع) نشانه شدت غیرت و تعصب ایشان نسبت به زنان با شخصیت و عفیف جامعه است.پس از انجام این عمل نیک و دعایی که می‌کنند، درهایی چند به رویش باز می‌گردد و فصل جدیدی از زندگی‌اش آغاز می‌شود

در برخی تفسیرها گفته شده است که در مسیر حرکت به سوی خانه شعیب، موسی جلوتر حرکت می‌کند و از این که پشت سر یک دختر جوان قرار گیرد و نگاهش به او بیافتد، پرهیز دارد.  به همین علت، آن دختر به پدرش می‌گوید که موسی "قوی و امین" است؛ قوی بودن را هنگام آب بخشیدن از چاه فهمیده بود و امین بودن را در مسیر بازگشت به خانه:

قالت احداهما یا أبت استأجره انّ خیر من استأجرت القوی الأمین.

یکی از آن دو دختر گفت: پدرم! او را استخدام کن؛ بهترین کسی را که می‌توانی استخدام بکنی، کسی است که قوی و امین باشد.

افزون بر این صفت‌های برگزیده، این دختر با پدر خود رابطه‌ای خوب، صمیمی و دوستانه دارد و خیلی راحت و دوستانه به پدرش می‌گوید که موسی را استخدام کند. این خواهش هم‌چنین این نکته را می‌رساند که اگر شرایط و فرصت مناسب برای آن دختران فراهم گردد تا دیگر برای کار سخت از خانه بیرون نروند، بهتر است، که استخدام موسی می‌تواند این موقعیت را به آنان بدهد.

به هرحال، موسی‌(ع) و دختران مؤمن مدینی به عنوان دو الگوی جوان برای پسران و دختران مؤمن، در قرآن آورده شده است. در ادامه‌ی این ماجرا می‌آید که حضرت موسی‌(ع) با یکی از این دختران مؤمن ازدواج می‌کند. پس پاداش حیا، عفت، جوان‌مردی و غیرت ناموسی، دست یافتن به ازدواجی مبارک، زیبا و مناسب است.

پس ای جوانان عزیز و پرشور! با توکل برخداوند متعال و تکیه بر عنصر ایمان و تقوا، سعادت و خوشبختی را از خداوند متعال بخواهید.

ثریا سلیمانی فرد

منبع:

اعتدال

سماع؛ عبادت یا رقص؟

سماع؛ عبادت یا رقص؟  

با سامری های امت  

سماع

واکاوی عرفان های آفت زده

(تعارض های فکری- عقیدتی عارف نمایان با قرآن و اهل بیت علیهم السلام)

 

اشاره:

آنچه در مقاله پیشین از نظرتان گذشت به اختصار این بود که یکی از انحرافات فکری و تعارضات عقیدتی عارف نمایان با مکتب نجات بخش اسلام، پیروی بدون پیش شرط و بی چون و چرا از مرشد و مراد سلسله و خانقاه است چندانکه پیروان اینگونه فرقه ها، قول و دستور العمل مراد خویش را در ردیف کلام معصوم نشانده، فلاح و رستگاری را در گروی عمل بدان می انگارند.

در مجال حاضر نیز پرده از روی یکی دیگر از عقاید انحرافی این جماعت، به نام "سماع"، برداشته می شود که بیشتر در میان اهل تصوف جریان و رواج یافته است.

*******

کاربرعزیز! قاب این پنجره اکنون چشم به راه نگاه توست؛ چیزی بگو مهربان!

 

سماع؛ عبادت یا رقص

... حال که این مدعیان در عقل را تعطیل و فرمان فرمانبرداری کامل از مراد را صادر کردند، خود باید راهی را نیز نشان دهند. آنان عبادتی را به نام سماع اختراع کردند که در گذر تاریخ همواره اعتراض متشرعان را به دنبال داشته است. گروهی از صوفیان که سماع را پذیرفته اند،

در توجیه آن می گویند:

سماع رقص نیست؛ بلکه حالتی است که انسان از هستی خویش می گذرد و سر و پا گم کرده و بی هوش و محو می شود. سالک وقتی در سماع دست به هوا می افشاند، به زبان رمز هرچه را برای او تعلقات خودی محسوب می شود به دور انداخته و از خود جدا می سازد و چون پای بر زمین می کوبد خودی خود را زیر لگد خرد می کند و هرچه جسم در طی این حرکات بیش تر خسته می شود، روح بیش تر خود را آماده عروج می یابد.(1)

 

ادامه مطلب ...

پیام پیامبر (ص) به دختران امروز

پیام پیامبر (ص) به دختران امروز

 

مدینه

 

آیا پیام پیامبر صلی الله علیه و آله ویژه‌ی مردان است؟

و آیا زنان هم مخاطب پیام پیامبر صلی الله علیه و آله قرار می گیرند؟

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله همچون همه انبیاء با دو هدف، هدایت مردم را آغاز و دنبال کرد:

1. آشنا ساختن مردم با معارف الهی.

2. کامل کردن عقاید و اخلاق جامعه.

یعنی تعلیم کتاب و حکمت از یک سو و تزکیه نفوس مردم از سوی دیگر؛ آن گونه که قرآن می فرماید: یعلّمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم.

 از این رو، می توان رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله را اینگونه بیان داشت که:

او برای تعلیم و تربیت و تزکیه آمد تا در بخش نظری جامعه را به علوم الهی و صحیح رهنمون سازد و در بخش عملی، مردم را به طهارت روح برساند. مخاطب چنین حرکت هدایت بخش، جان انسان خواهد بود نه بدن او. از این رو، زن و مرد هر دو همسان هم، مخاطب «پیام پیامبر» خواهند بود.

محور تعلیم و تعلّم جان آدمی است نه بدن و نه مجموع جان و بدن. آنکه عالم می شود، روح است و روح، نه مذکّر و نه مونّث است. پس، آنچه که به کمال آدمی باز می‌گردد؛ همچون: مسائل علمی، اعتقادی و اخلاقی، در آن میان مرد و زن تفاوتی نیست. امَا چون از مسائل اجرائی و تقسیم کار سخن به میان می آید، به دلیل خصوصیات طبیعی و بدنی هر یک، وظایف مشترک و مختص وجود دارد؛ لیکن تفاوت وظایف، نقشی در میزان تکامل آن دو نخواهد داشت.

ادامه مطلب ...

احادیث منتخب پیامبر (ص)

۱ .قابل توجّه خانم ها! بهترین آرایش با کمترین هزینه!؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عفت، زینت زنان است

نهج الفصاحه ، ص 425، ح 2008

۲ .آیا می‌دانید بالاترین چیزی که به انسان داده شده چیست؟!

امام رضا علیه السلام می‌فرماید: ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است، و به فرزند آدم چیزی بالاتر از یقین داده نشده است.

تحف العقول، ص 469.

۳ .بله تفریح هم لازم است!

امام رضا علیه السلام می‌فرماید: خود را با کار مداوم خسته نکنید و برای خود تفریح و تنوع قرار دهید ولی از کاری که در آن اسراف باشد یا شما را در اجتماع سبک کند پرهیز کنید.

بحار الانوار، ج 78، ص 346.

۴ .قابل توجّه کسانی‌که استرس دارند!؟

امام حسن علیه السلام : پناهنده به خدا آسوده و محفوظ است، و دشمنش ترسان و بی یاور

تحف العقول ، ص 229
 
۵ .پنج نکته مهم برای مواجهه‌های اجتماعی
 
امام باقر علیه السلام : تو را به پنج چیز سفارش می کنم: اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن ، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو، اگر مدحت کنند شاد مشو، و اگر نکوهشت کنند، بیتابی مکن.
 
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص 167
 
 
۶ .اگر می‌خواهید پشیمان نشوید این کارها را انجام دهید!
 
امام جواد (ع) : سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشیمان نگردد : 1 - اجتناب از عجله ، 2 - مشورت کردن ، 3 - و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری .
 
مسند الامام الجواد ، ص 247
 
 
۷ .بهترین ترکیب! نه، مربوط به شیمی نیست!
 
امام باقرعلیه السلام چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد .
 
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص172
 
 
۸ .آیا می‌دانید فقر یعنی چه؟
 
امام حسن علیه السلام : از آن حضرت سؤال شد: فقر چیست؟ فرمود: حرص به هر چیز .
 
تحف العقول، ص 228
 
 
۹ .آیا بهترین راه فامیل‌داری را بلدید؟!
 
امام رضا علیه السلام : پیوند خویشاوندی را برقرار کنید گرچه با جرعه آبی باشد، و بهترین پیوند خویشاوندی، خودداری از آزار خویشاوندان است
 
تحف العقول ، ص 469
 
 
۱۰ .پُز خونواده و آباء و اجداد هیچ فایده‌ای نداره، باید یک فکر دیگه بکنید
 
کسى که کردارش او را به جایى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید.امام علی علیه السلام :
 
مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ .
 
 

چگونه خوب بخوریم

غذا

 

راه‌های تغذیه مناسب و آثار آن در کلام امامان

 

حضرت یحیى پرسید از ابلیس پرسید: آیا هیچ شده که لحظه‌اى به من پیروز شوى؟

ابلیس جواب داد: نه، هرگز! ولى در تو خصلتى هست که از آن شاد و خرسندم .

حضرت یحیی فرمود: آن خصلت چیست؟

شیطان پاسخ داد: تو مردی پرخور هستی و هنگامى که بر سر سفره می‌نشینی زیاد مى‌خورى و سنگین مى‌شوى، بدین جهت از انجام بعضى نمازهاى مستحبى و شب زنده دارى باز مى‌مانى.

آنگاه حضرت یحیى گفت :من با خداوند عهد کردم که هرگز غذا را به طور کامل نخورم و از طعام سیر نشوم ، تا خدا را ملاقات نمایم .

و شیطان گفت :من نیز با خود پیمان بستم که هیچ مؤمنى را نصیحت نکنم ، تا خدا را ملاقات کنم.

سفینة البحار / 1 / 103

 

آداب غذا خوردن

1 -معرفت 2 راضی بودن 3 -بسم الله گفتن 4 -شکر کردن 5 -شستن دست‌ها قبل از غذا 6 -روی پای چپ نشستن 7 -انگشت‌ها را پاک کردن 8 -استفاده از غذایی که مقابل انسان است 9 -لقمه را کوچک برداشتن 10 -غذا را خوب جویدن 11 -کمتر به مردم نگاه کردن.

قال المجتبی علیه السلام: فی المائدة اثنتا عشرة خصلة یجب علی کل مسلم ان یعرفها اربع منها فرض و اربع سنة و اربع تأدیب فاما الفرض فالمعرفة و الرضا و التسمیة و الشکر و اما السنة فالوضوء قبل الطعام و الجلوس علی الجانب الایسر و الاکل بثلاث اصابع و لعق الاصابع و اما التأدیب فالاکل مما یلیک و تصغیر اللقمة و تجوید المضغ و قلّة النظر فی وجوه الناس.وسائل / 16 / 539

برای غذا و غذا خوردن دوازده صفت است که بر هر مسلمانی واجب است آنها بداند. چهارتای آن واجب است، چهارتای آن مستحب است و چهارتای آن جزو آداب است امام آنچه واجب است عبارت است از: معرفت [روزی رسان] ، راضی بودن به روزی خود، بسم الله گفتن،‌و شکر کردن.

و آنچه که مستحب است : وضو گرفتن قبل از غذا و نشستن بر طرف چپ[تکیه بر طرف چپ] با سه انگشت غذا خوردن.

و آنچه جرو آداب است: خوردن از آنچه پیش روست، کوچک گرفتن لقمه‌ها،‌ خوب جوید غذا و کمتر به صورت دیگر نگاه کردن است.

ادامه مطلب ...