بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

بوی گل یاس

اطلاع رسانی مکتب اهل بیت علیه السلام

راهکار عملی ارتباط با حضرت صاحب (عج)

راهکار عملی ارتباط با حضرت صاحب (عج)

 

حاج اسماعیل دولابی

 

حاج شیخ اسماعیل دولابی

« ... در حرم حضرت اباعبدا... (ع) در بالاسر حضرت همه چیز حل شد و هر چه را می خواستم به من عنایت کردند، ... دیگر اتاق ما شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزا خانه ابا عبدا... (ع) بود و اشخاصی که به آن جا می آمدند، بی آنکه لازم باشد کسی ذکر مصیبت بکند، می گریستند. بر اثر عنایات حضرت اباعبدا... (ع) کار به گونه ای بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملا آقا جان، مرحوم آیت ا... شیخ محمد تقی بافقی و مرحوم آیت ا... شاه آبادی، بدون این که من به دنبال آنها بروم و از آن ها التماس و درخواست کنم، با علاقه خودشان به آنجا آمدند. به هر تقدیر همه عنایاتی که به من شد از برکات امام حسین (ع) بود. از راه سایر ائمه هم می توان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین (ع) خیلی سریع انسان را به نتیجه می رساند. چون کشتی امام حسین (ع) در آسمان های غیب خیلی سریع راه می رود، هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد می رسد. »

اینک بنگرید گوشه ای از بیانات قدسی آن رادمرد و الهی را درباره امام زمان (ع) و راهکار عملی ارتباط با آن حضرت:« اگر کامل شود و محبت به حد کمال برسد، طوری می شود که حضرت در ظاهر ببیند یا نبیند، در یقین او اثر ندارد، بلکه در هر وقت با قلب خود او را مشاهده می کند. مثل پیامبر (ص) و اویس قرنی که به ظاهر اصلاً‌ یکدیگر را ندیدند، اما هرگز از هم جدا نبودند. کسی که غیبت و حضور حضرت حجت برایش یکسان باشد، به حضرت راه پیدا می کند .»

منبع:

طیب، مصباح الهدی، صص 11ـ13، و نیزص 319.

همیشه در حال تشرف و حضور بود

همیشه در حال تشرف و حضور بود

 

انصاری همدانی

 

به شدت اهل کتمان بود و تمام مقامات خویش را مخفی نگه می داشت. درباره تشرفاتشان به محضر ولی عصر (ع) هر قدر اطرافیان اصرار می کردند، می فرمود: « سوال نکنید» یکی از شاگردان خاص او می گوید: « ایشان گاهی که صالح می دیدند، برخی از تشرفات خود را برای افرادی خاص، با قول و تعهد به بازگو نکردن، می گفتند. من از ایشان تا 6 تشرف شنیده ام.»

او همیشه در حال تشرف و حضور بود و همواره می فرمود: « تا انسان امام زمان (ع) را همیشه حاضر نبیند و دلش همواره متصل به آن حضرت نباشد، ولی خدا نمی شود.» و هنگامی که از ایشان می پرسیدند:

« چگونه می شود به خدمت حضرت ولی عصر (ع) مشرف شد؟ می فرمود: « وقتی حضور و غیبت آن حضرت برای شما فرق نکند.»

ایشان خود را بنده امام زمان (ع) می دانست و بلکه خاک پای امام زمان (ع). وقتی اسم حضرت ولی عصر (عج) می آمد ایشان یک مرتبه رنگش تغییر می کرد و قیافه اش عوض می شد.

« ایشان غیر از اینکه زیارت عاشورا را فراوان تاکید می کردند، میفرمودند: « زیارت آل یاسین را بسیار بخوانید! توسل به حضرت کنید و بخواهید که مشکلات دنیا و آخرت و سیر و سلوک شما را برطرف کنند، چون حضرت، ولی عصر (عج) ولی و سرپرست ما است و اختیار ما با اوست.»

یکبار از ایشان پرسیدند: چطور می توان خدمت ولی عصر (عج) رسید؟ گفتند: « وقتی حضور و غیبتشان برای شما فرق نکند.»

ایشان می فرمودند: « بیشتر آن کسانی که خدمت حضرت میرسند، به صورت مکاشفه است و نه مشاهده. اگر پس از تشرف، دیدید آن اثر باقی است، مشاهده است. ولی اگر هیچ اثری دستتان نماند، مکاشفه است. »

همچنین فرمودند: « ظهور، نزدیک است، ولی اگر دعا بکنید، نزدیکتر می شود؛ چون دعای شما خیلی موثر است، هر چه می توانید دعا کنید 1. »

منبع:

موسسه شمس الشموس، سوخته (شرح احوال انصاری همدانی )

مردی که مجتهد بود و مجتهد پرور ...

آیت الله مجتهدی

 

آیت الله مجتهدی که انفاس قدسی او اینک در فضای جامعه پخش نمی‌شود، به راستی "آیت‌الله" بود. وارستگی ‏علمی، دنیاگریزی تئوری و عملی، تهذیب اخلاقی و رفتاری که "ملکه وجود نازنین"‌ او شده بود، طی چنددهه، مشتاقان ‏فراوانی یافت. علاوه بر طلاب مدرسه او در طی این سال‌های دراز، توده‌های مردمی در چهره و مشی و سخن او ‏‏"آیت‌اللهی" را به عینه می‌دیدند. همانا آیت الله مجتهدی خود تعریف‌گر قداست واژه آیت‌الله بود‎.‎‏ ‏

خیل عظیم مردم تهران که در یک روز بسیار سرد، آن آیت الهی را مویه‌کنان بدرقه نمودند، تنها یک گوشه از این واقعیت ‏است که مجتهدی یک آیت الله به تمام معنا بود. ‏

خوشا به حال حوزه‌های امام صادق علیه‌السلام که آیت‌الله مجتهدی از آن طراوش کرد، و خوشا به حال توده‌های ‏عظیمی که از حضور، بیان و علم و اخلاق او بهره بردند. چهره جذاب او، الهیت وجودش را اعلان می‌داشت، و کلام او ‏که بیش از هر سخن "شریعت" را ترویج می‌نمود، شیعی‌گری ناب ویژه روحانیت را اعلان می‌داشت.

وی برای طلاب "روحانیت"‌ را ‏تدریس و تاکید می‌کرد. روحانیتی اصیل در اندیشه و عمل! در پوشش و منش او، در رفتار و گفتار او، پرهیز از ‏دنیاپرستی را تاکید می‌نمود، و تربیت طلاب را برای ترویج فقه جعفری علیه‌السلام اساسی‌ترین خدمت به اسلام و ‏مسلمین می‌دانست

چنین بود که از ‏میان نسل کنونی، علاوه بر طیف‌های بزرگی از جوانان، گروه‌های بی‌شمار نوجوانان شیفته "جذابیت روحانی" او بودند. ‏در بدرقه آن عزیز نمادهایی از نوجوانان عزادار بر سرزنان دیده می‌شدند که خلأ وجود این آیت‌الله حقیقی را بر ‏نمی‌تابیدند. ‏

از سوی دیگر جوانانی از طلاب تربیت‌شده آیت الله مجتهدی در سال‌های اخیر، در غم از دست دادن این وجود بی‌مانند، ‏راهی بیمارستان شدند تا شاهدانی از شیفتگی ملت علوی ایران نسبت به روحانیت اصیل باشند. ‏

آیت الله مجتهدی نه رسانه داشت و نه خود را نیازمند به آن می‌دید. نه باند و گروه سیاسی داشت و نه برای ایجاد آن ‏که همه امکانات و ابزارهای آن را با وجود مشتاقان بی‌شمار دارا بود، تلاش می‌کرد. بلکه وی برای طلاب "روحانیت"‌ را ‏تدریس و تاکید می‌کرد. روحانیتی اصیل در اندیشه و عمل! در پوشش و منش او، در رفتار و گفتار او، پرهیز از ‏دنیاپرستی را تاکید می‌نمود، و تربیت طلاب را برای ترویج فقه جعفری علیه‌السلام اساسی‌ترین خدمت به اسلام و ‏مسلمین می‌دانست. ‏

آیت الله مجتهدی، "وجودی بی‌مانند" بود و بعید است که مادر گیتی توان آن را داشته باشد تا چون او را بزاید و به تاریخ ‏تشیع تحویل دهد. ویژگی‌های منحصر به فرد آیت الله مجتهدی در اخلاق و رفتار و پایداری بر ترویج شریعت علوی به وی ‏‏"جاذبه بی‌مانند روحانی" بخشیده بود، و این امری نیست که با علم و شهرت و تبلیغ و... به دست آید. ‏

آیت الله مجتهدی گر چه جایگاه مرجعی نداشت و یا در پی آن نبود، ولی نفوذی بیش از حد داشت، نفوذی روحانی. و ‏تاثیری گسترده داشت، تاثیری روحانی. ‏

آیت الله مجتهدی بر تشیع تاکید داشت و امیر مؤمنان علیه‌السلام و اولاد او را آن چنانکه رسالت حقیقی روحانیت اصیل ‏شیعه است، ترویج می‌نمود.‏

زندگی نامه حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی ره

آیت الله مجتهدی تهرانی

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در نهم مهرماه سال 1302 شمسی ‏در تهران چشم به جهان گشود. 

وی در خاندانی با تقوی و ورع و فضل و شرف پرورش یافت پدر ایشان ‏مرحوم محمدباقر از کسبه‌های معروف و با تقوی و متدین تهران بوده و ‏جد ایشان مرحوم میرزا احمد از تجار مشهور و از مؤمنین و متدینین عصر ‏خود بود. بعد از این دو بزرگوار اجداد حضرت آیت ‌الله مجتهدی همگی در ‏کسوت روحانیت و از علمأ جلیل‌القدر و مبلغین اسلام و از ائمه جماعات ‏مشهور کاشان بودند. 

از جمله اجداد ایشان آیات و حجج اسلام، حاج ملا محمدعلی مجتهد و ‏حاج ملامحمد باقر مجتهد و حاج ملا محمد کاظم مجتهد کاشانی بودند. 

صاحب کتاب لبا‌ب‌الالقاب تالیف آیت الله مرحوم آخوند ملا حبیب الله ‏شریف کاشانی متوفی 1340 قمری درباره یکی از اجداد ایشان یعنی ‏حضرت آیت ‌الله حاج شیخ محمد‌علی مجتهد کاشانی می‌نویسد: «او ‏فرزند حاج محمدباقر کاشانی است و آیت ‌الله حاج محمد‌علی مجتهد ‏کاشانی عالمی فاضل و مدرسی بزرگوار در علوم شرعی و عقلی بود، ‏به حدی که فضل و علم و زهدش بر دیگران مسلم و آشکار بود، و آن ‏مرحوم فرزندی داشت به نام حاج ملا ابوالقاسم که او هم حکیم و ‏منجمی زبردست بود و من آن فرزند را دیده بودم و او در تهران فوت کرد ‏‏(و در اطراف چهار راه مولوی که در آن زمان قبرستان بود دفن گردید) و ‏مرحوم آیت ‌الله حاج محمد‌علی از شاگردان فقیه عالیقدر حضرت آیت‌الله ‏سیدمحمد تقی کاشانی بود و او از شاگردان عالم ربانی و معلم اخلاق ‏حاج ملا احمد نراقی است و ملااحمد نراقی استاد شیخ مرتضی انصاری ‏بود و وقتی که ملااحمد نراقی از رحلت آیت‌الله سید‌محمد تقی کاشانی ‏باخبر شدند از شدت حزن و اندوه و با صدای رسا و بلند شدیدا گریه کردند ‏و از فقدان آن عالم بزرگوار تاسف خوردند.» 

آیت‌‌الله مجتهدی در سال 1362 قمری و در سن 19 سالگی به کسوت ‏روحانیت درآمد و قبل از آن در بازار تهران مشغول به کار بود و پدر ایشان ‏یعنی مرحوم محمد باقر راضی نبود که فرزندش طلبه شود ولی بر اثر ‏عشق و علاقه زیادی که جناب استاد به علم و دانش داشت به سوی ‏طلبگی روی آورد. 

با توجه به مخالفت پدر، سال‌ها با عسرت و سختی زیادی، در لباس ‏روحانیت به تحصیل علم پرداخت و بعد از سال‌ها نه تنها پدر راضی شد ‏بلکه بر وجود چنین فرزندی در نزد خویشان و نزدیکان و در اجتماع افتخار ‏می‌کرد. 

وی پنج سال بعد یعنی در سال 1367 قمری و در سن 24 سالگی ازدواج ‏کرد و در همین سال دروس رسائل و مکاسب را نزد آیات و حجج اسلام ‏آقایان فاضل (پدر حضرت آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی) و سید‌حسین ‏قاضی و آقا شیخ قاسم نحوی امتحان داد و با موفقیت به اتمام رساند. ‏بعد از قریب دو سال در سن 26 سالگی و در سال 1369 قمری امتحان ‏کفایه و قسمتی از درس خارج را با موفقیت گذراند. 

آیت‌الله مجتهدی در ضمن تحصیل، به تدریس کتب حوزوی هم ‏می‌پرداخت و وقتی که از قم به تهران آمد شب‌ها در مسجد‌ امین‌الدوله ‏که مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد در آنجا مشغول به تدرس و اقامه ‏نماز بود، استاد هم، صبح و عصر به امر تدریس اشتغال داشت و چون ‏مرحوم حاج شیخ محمد‌حسین زاهد در اواخر عمر و با وجود کهولت سن ‏به سختی مشغول تعلیم و تربیت طلاب بود، لذا از آیت‌الله مجتهدی تقاضا ‏کرد که علاوه بر تدریس، شب‌ها هم منبر برود و آیت‌الله مجتهدی در طول ‏دو سال، شش جزء از اول قرآن را با استفاده از تفسیر‌ برهان که مبنای ‏تفسیری ایشان بود برای مستمعین آیات قرآن را تفسیر می‌کرد. 

آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی صبح‌ها در مسجد مرحوم حاج سید ‏عزیزالله بازار جهت طلاب به تدریس کتب ادبیات و فقه مشغول بود و بعد ‏از ظهر‌ها هم برای کسانی که روزها شاغل بودند و بعد از ظهرها درس ‏می‌خواندند به تدریس کتب حوزوی از قبیل مطول، سیوطی، مغنی، ‏منطق و غیره می‌پرداخت. 

دو سال بعد یعنی در 21 محرم سال 1372 قمری، ثلمه‌ای در اسلام به ‏وجود آمد و آن رحلت عارف زاهد و معلم اخلاق حاج شیخ محمدحسین ‏زاهد رحمة‌الله علیه بود. 

آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی پس از گذشت سه سال از رحلت آن عالم ‏بزرگوار، همچنان به امر تدریس در مسجد مرحوم حاج سید‌ عزیز‌الله واقع ‏در بازار تهران مشغول بود تا آنکه به درخواست عده‌ای از علمأ و مردم ‏متدین، از حضرت استاد تقاضا کردند که حوزه علمیه را به مسجد مرحوم ‏حاج ملا جعفر منتقل کنند که در آن زمان مسجد، انبار خاک ذغال و خمره ‏ترشی کسبه محل بود، و تجار و مردم متدین با علمأ مشورت کردند و به ‏این نتیجه رسیدند که آیه‌الله مجتهدی به دلایلی نسبت به علمأ دیگر ‏جهت ادامه راه مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد ارجحیت دارد. 

بنابراین با همت تجار و مردم متدین، آیت‌الله مجتهدی توانست حوزه ‏علمیه فعلی را که در تهران خیابان 15 خرداد شرقی، کوچه شهید ‏مرتضی کیانی، کوچه مسجد آقا واقع است تأسیس کند. 

در این حوزه هر سال مراسم عمامه‌گذاری با حضور آیت‌الله احمد ‏مجتهدی تهرانی برگزار می‌شد. 

استادان مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی 

دروس ادبیات عرب: در تهران و نزد مرحوم آیت‌الله حاج شیخ علی‌اکبر ‏برهان 

کتاب مطول: نزد مرحوم آیت‌الله محمدجواد خندق‌آبادی و مرحوم آیت‌الله ‏سیدمرتضی علوی فریدونی 

منظومه حاج ملاهادی سبزواری: نزد مرحوم آیت‌الله علامه طباطبایی 

کتاب لمعتین: نزد حضرات آیات و حجج اسلام شهید صدوقی، مرحوم ‏محمدجواد خندق‌آبادی و مرحوم شیخ عبدالرزاق اصفهانی 

رسائل: نزد مرحوم آیت‌الله شیخ محمدجواد خندق آبادی 

مکاسب: نزد مرحوم آیت‌الله سیدمحمد صادق طباطبایی 

کفایه جلد اول: نزد مرحوم حضرت آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین ‏مرعشی نجفی 

کفایه جلد دوم: نزد مرحوم آیت‌الله سیدصادق شریعتمداری 

درس خارج به مدت یک سال: نزد مرحوم آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین ‏بروجردی 

درس خارج به مدت یک سال: نزد مرحوم آیت الله العظمی سیدمحمدرضا ‏گلپایگانی 

درس خارج به مدت یک سال: نزد مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عباسعلی ‏شاهرودی 

درس خارج به مدت دو سال: نزد مرحوم آیت‌الله العظمی شیخ محمدرضا ‏تنکابنی 

و درس خارج به مدت شش سال: در محضر مرحوم آیت‌الله العظمی ‏سیداحمد خوانساری 

درس اخلاق: نزد مرحوم حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(ره) در ‏مدرسه فیضیه قم عصرهای جمعه و همچنین نزد عالم ربانی و معلم ‏اخلاق حضرت حجت الاسلام و المسلمین مرحوم حاج سیدحسین ‏فاطمی قمی بودند

آیت الله العظمی سید علی آقا قاضی طباطبایی

سید العرفاء الکاملین و کهف الاتقیاء المتهجدین مرحوم آیت الله اقا سید علی قاضی طباطبایی "افاض الله علینا من برکات تربته

حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی است. ایشان در سیزدهم ماه ذی الحجة الحرام سال 1282هـ.ق. از بطن دختر حاج میرزا محسن قاضی، در تبریز متولد شد و او را علی نام نهادند، بعد از بلوغ و رشد به تحصیل علوم ادبیه و دینیه مشغول گردید و مدتی در نزد پدر بزرگوار خود و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی درس خواند.
پدر ایشان، سید حسین قاضی، انسانی بزرگ و وارسته بود که از شاگردان
برجسته آیت الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی بود و از ایشان اجازه اجتهاد داشت.
درباره ایشان گفته اند زمانی که قصد داشت سامرا را ترک کند و به زادگاه خویش تبریز باز گردد استادش میرزای شیرازی به وی فرمود در شبانه روز یک ساعت را برای خودت بگذار.
یک سال بعد چند نفر از تجار تبریز به سامرا مشرف می شوند و با آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی ملاقات می کنند؛ وقتی ایشان احوال شاگرد خویش را جویا می شود، می گویند:
« یک ساعتی که شما نصیحت فرموده اید، تمام اوقات ایشان را گرفته، و در شب و روز با خدای خود مراوده دارند. »
تحصیلات
سید علی قاضی از همان ابتدای جوانی تحصیلات خود را نزد پدر بزرگوار سید حسین قاضی و میرزا موسوی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی آغاز کرد.
پدرش به علم تفسیر علاقه و رغبت خاص و ید طولایی داشته است، چنانکه سید علی آقا خودش تصریح کرده که تفسیر کشاف را خدمت پدرش خوانده است. همچنین ایشان ادبیات عربی و فارسی را پیش شاعر نامی و دانشمند معروف میرزا محمد تقی تبریزی معروف به «حجة الاسلام» و متخلص به « نیر» خوانده و از ایشان اشعار زیادی به فارسی و عربی نقل می کرد و شعر طنز ایشان را که هزار بیت بود از بر کرده بود و می خواند.
ایشان در سال 1308هـ.ق. در سن 26 سالگی به نجف اشرف مشرف شد و تا آخر عمر آن جا را موطن اصلی خویش قرار داد.
آیت الله سید علی آقا قاضی از زمانی که وارد نجف اشرف شد، دیگر از آنجا به هیچ عنوان خارج نشد مگر یک بار برای زیارت مشهد مقدس حدود سال 1330هـ ق به ایران سفر کرد و بعد از زیارت به طهران بازگشت و مدت کوتاهی در شهرری در جوار شاه عبدالعظیم اقامت گزید.
اساتید
ایشان در نجف نزد مرحوم فاضل شرابیانی، شیخ محمد حسن مامقانی، شیخ فتح الله شریعت، آخوند خراسانی، عارف کامل حاج امامقلی نخجوانی و حاجی میرزا حسین خلیلی درس خواند و مخصوصاً از بهترین شاگردان این استاد اخیر به شمار می آمد که در خدمت وی تهذیب اخلاق را تحصیل کرد.
آقازاده سید علی آقا قاضی نقل می کند:

« ... میرزا علی آقا قاضی بسیار از استادش میرزا حسین خلیلی یاد می کرد و او را به نیکی نام می برد و من ندیدم کسی مثل این استادش او را در شگفتی اندازد و هر وقت نام این استاد نزدش برده می شد به او حالت بهت و سکوت دست می داد و غرق تأملات و تفکرات می شد! »
ایشان از سن نوجوانی تحت تربیت والد گرامی، آقا سید حسین قاضی بود و جوهره حرکت و سلوک ایشان از پدر بزرگوارشان می باشد و بعد از آن که به نجف اشرف مشرف شدند، نزد آیت الله شیخ محمد بهاری و آیت الله سید احمد کربلایی معروف به واحد العین و به کسب مکارم اخلاقی و عرفانی پرداخت و این دو نیز از مبرزترین شاگردان ملاحسینقلی همدانی(ره) بودند.
درباره ملاحسینقلی همدانی حکایات های بس شگفت آوری نقل شده، که گویای عظمت، روح بلند و نفوذ معنوی ایشان می باشد. او با عشق و همت بی نظیر زمان زیادی از عمرش را به تربیت مستعدین سپری کرد تا این که توانست 300 نفر را تربیت کند که هر یک از آنها یکی از اولیای الهی شدند، مانند شیخ محمد بهاری، مرحوم سید احمد کربلایی، مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و ...
.
سلسه اساتید ملاحسینقلی همدانی به حاج سید علی شوشتری و سپس به شخصی به نام ملاقلی جولا می رسد.
آقا سید علی قاضی در عراق به خدمت جمعی از اکابر اولیاء رسید و از آن جمله سالهایی چند در تحت تربیت مرحوم آقا سید احمد کربلایی معروف به واحدالعین، قرار گرفت و از صحبت آن بزرگوار به درجات اولیاء أبرار ارتقاء گزید، چندان که در تهذیب اخلاق شاگردان و مریدان و ملازمان چندی را تربیت کرد.
آقا سید علی آقای قاضی درباره این استادش می فرماید:
« شبی از شبها را به مسجد سهله می گذارنیدم- زاده الله شرفاً- به تنهایی به نیمه شب یکی در آمد و به مقام ابراهیم علیه السلام مقام کرد و از پی فریضه صبح در سجده شد تا طلوع خورشید. آنگاه برفتم و دیدم عین الانسان و الانسان العین آقا سید احمد کربلایی بکاء است، و از شدت گریه، خاک سجده گاه گل کرده است! و صبح برفت و در حجره نشست و چنان می خندید که صدای او به بیرون مسجد می رسید. »
آیت الله شیخ علی سعادت پرور نقل می کند:« وقتی مرحوم آقا سید علی قاضی جوانی بیش نبود، پدر مرحومش آقا سید حسین قاضی که خود از دست پروردگان مرحوم عارف کامل حاج امامقلی نخجوانی بود به آقای قاضی سفارش کرده بود که هر روز به محضر استاد مشرف شده و چند ساعتی در محضرش بنشیند، اگر صحبت و کلامی شد که بهره گیرد و گرنه به صورت و هیئت استاد نظاره نماید. در آن روزها، مرض وبا در نجف غوغا می کرد، فرزندان مرحوم آقا امامقلی نخجوانی یکی پس از دیگری در اثر مرض وبا رحلت می کردند و ایشان بدون هیچ ناراحتی و انزجار قلبی به شکرگزاری مشغول بود. وقتی از وی علت این عمل را جویا شدند فرمود:
قباله های زمین را دیده اید که وقتی کسی صاحب یکی از آنها شد، هر کاری که دلش خواست با زمین اش انجام می دهد؛ حالا هم خدای سبحان صاحب و مالک اصلی این فرزندان و همه چیز من است و هر کاری که بخواهد با آنان انجام می دهد و کسی را حق سوال و اعتراض نیست! »
درجه اجتهاد
پس از اقامت در نجف اشرف، تحصیلات حوزوی خود را نزد اساتیدی از جمله فاضل شربیانی، شیخ محمد مامقانی، شیخ فتح الله شریعت، آخوند خراسانی و... ادامه دادند و سرانجام کوشش های خستگی ناپذیر مرحوم آیت الله قاضی در راه کسب علم، کمال و دانش، در سن 27 سالگی به ثمر نشست و این جوان بلند همت در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد رسید.
جامعیت علمی
آقا سید هاشم حداد از شاگردان ایشان می فرمود:
« مرحوم آقا (قاضی) یک عالمی بود که از جهت فقاهت بی نظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث بی نظیر بود. از جهت تفسیر و علوم قرآنی بی نظیر بود. از جهت ادبیات عرب و لغت و فصاحت بی نظیر بود، حتی از جهت تجوید و قرائت قرآن. و در مجالس فاتحه ای که احیاناً حضور پیدا می نمود، کمتر قاری قرآن بود که جرأت خواندن در حضور وی را داشته باشد، چرا که اشکالهای تجویدی و نحوه قرائتشان را می گفت... »
آیت الله خسروشاهی از علامه طباطبائی نقل می کردند که:
کتابهای معقول را خواندم ولی وقتی خدمت سید علی آقا قاضی رسیدم فهمیدم که یک کلمه هم نفهمیدم!
مرحوم قاضی در لغت عرب بی نظیر بود، گویند: چهل هزار لغت از حفظ داشت. و شعر عربی را چنان می سرود که اعراب تشخیص نمی دادند سراینده این شعر عجمی(غیر عرب) است. روزی در بین مذاکرات، مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالله مامقانی(ره) به ایشان می گوید:

من آن قدر در لغت و شعر عرب تسلط دارم که اگر شخص غیر عرب، شعری عربی بسراید من می فهمم که سراینده عجم است، اگرچه آن شعر در اعلی درجه از فصاحت و بلاغت باشد. مرحوم قاضی یکی از قصائد عربی را که سراینده اش عرب بود شروع به خواندن می کند و در بین آن قصیده، از خود چند شعر بالبداهه اضافه می کند و سپس به ایشان می گوید: کدام یک از اینها را غیر عرب سروده است؟ و ایشان نتوانستند تشخیص دهند.
مرحوم قاضی در تفسیر قرآن کریم و معانی آن ید طولائی داشت و علامه طهرانی از قول مرحوم استاد علامه طباطبائی می فرمودند:
« این سبک تفسیر آیه به آیه را مرحوم قاضی به ما تعلیم دادند و ما در تفسیر{المیزان}، از مسیر و روش ایشان پیروی می کنیم. ایشان در فهم معانی روایات وارده از ائمه معصومین علیهم السلام ذهن بسیار باز و روشنی داشتند و ما طریقه فهم احادیث را که « فقه الحدیث» گویند از ایشان آموخته ایم. »
شاگردانآیت الله قاضی طی سه دوره، اخلاق و عرفان اسلامی را با کلام نافذ و عمل صالح خویش تدریس فرمودند و در هر دوره شاگردانی پرورش دادند که هر کدام از بزرگان وادی عرفان و اخلاق محسوب می شوند؛ و البته فقط نام تعدادی از آن ها بر ما معلوم است و این که ایشان در حقیقت چه کسانی را تا قله های بلند عرفان و معنویت بالا کشیده و از شراب گوارای معرفت بر کامشان ریختند، برای ما بصورت کامل و دقیق آشکار نیست. اما به تعدادی از آن ها که مبرز و شناخته شده هستند، اشاره می کنیم:
آیت الله شیخ محمد تقی آملی(ره)
آیت الله سید محمد حسین طباطبائی(ره)
آیت الله سید محمد حسن طباطبایی(ره)
آیت الله محمد تقی بهجت فومنی(حفظه الله)

آیت الله سید عباس کاشانی(حفظه الله)آیت الله سید عبد الکریم کشمیری(ره)

آیت الله شهید سید عبدالحسین دستغیب(ره)
آیت الله علی اکبر مرندی(ره)
آیت الله سید حسن مصطفوی تبریزی
آیت الله علی محمد بروجردی(ره)
آیت الله نجابت شیرازی(ره)
آیت الله سید محمد حسینی همدانی
آیت الله سید حسن مسقطی(ره)
آیت الله سید هاشم رضوی کشمیری(ره)حاج سید هاشم حداد(ره)
و ... آیت الله نجابت می گوید:
« تکبیره الاحرام را که می گوید، می بیند که وضع در اطراف حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام به طور کلی عوض می شود، آن گونه که نه چشمی تا به حال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است. قرائت را کمی نگه می دارد تا وضع تخفیف یابد و بعد دوباره نماز را ادامه می دهد، مستحبات را کم می کند و نماز را سریع تر از همیشه به پایان می رساند. به حرم امام حسین علیه السلام نمی رود و به دنبال جایی خلوت به خانه رفته و برای این که با اهل منزل هم برخورد نکند به پشت بام می رود. آن جا دراز می کشد و دوباره آن حال می آید و بیشتر می ماند. تا اهل منزل سینی چای را می آورد، آن حال می رود. نماز عشاء را می خواند و دوباره آن وضع بر می گردد؛ چیزی که تا به حال حتی به گفته خودش یک ذره اش را هم ندیده است و حالا که دیده نه می تواند در بدن بماند و نه می تواند بیرون بیاید. دوباره که شام را می آوردند، آن حال قطع می شود و نیمه شب دوباره بر می گردد و مدت بیشتری طول می کشد. »
آری و بالاخره درهای آسمان برایش گشوده و فتح باب می شود.
می گوید:« آن چه را می خواستم، تماماً بدست آوردم و امام حسین علیه السلام در را به رویم گشود. ابن فارض یک قصیده تائیه برای استادش گفته؛ من هم یک قصیده تائیه برای امام حسین علیه السلام گفته ام نمره یک! که کار مرا ایشان درست کرد و در غیب را به نحو اتم برایم باز کرد. »
« او در اثر طلب حقیقی و استقامت به خانه که نه، به خود صاحبخانه رسیده است و یار او را به درون خانه راه داده؛ او از حصار تنگ دنیا که خیال و سرابی بیش نبوده و حقیقی ندارد، گذشته و به عالم روح و مجردات پیوسته است و چون فهمیده که از عالم خیال چیزی نصیبش نمی شود، باب خیال برایش بسته می شود. »